۱۳۸۶ تیر ۳۱, یکشنبه

بيژن-قسمت دوم

بيژن در همه دوره زندگي خويش شاگرد ممتاز بوده. دريافت نامه هايي كه تقاضاي استخدامش را يكي پس از ديگري رد مي كردند بر او گران مي آيد. مدتي طول مي كشد تا شوك روحي ناشي از آن را از سر بگذراند و باورش شود كه بايد به آن دانشگاه پرت رود. در اين مدت شبكه بين المللي
IFB
(جمعيت ايرانيان فضول بدگو كه دامنه فعاليتشان از آمريكا تا بنين و جزاير ايستر گسترده شده )
دست به كار شده اند خبر تلخكامي بيژن را به همه دنيا مخابره كرده اند و بر روي آن انواع و اقسام تحليل هاي آبدوغ خياري ارائه كرده اند. در اين ميان حاسدان قديمي بيژن نقشي كليدي ايفا مي كنند. سخنان طعنه آميز عده اي و نگاه هاي دلسوزانه عده ديگر از هموطنان بيژن را بيش از بيش منزوي مي كند و او را بيشتر به غار تنهاييش سوق مي دهد.

بيژن خبر دار مي شود كه اين استاد راهنمايش بوده كه باعث شده از نظر ها بيفتد در نتيجه بي نهايت به او حساس مي شود. تمام رفتار و گفتار او را در طي مدت چهارساله كه با او ارتباط داشته در نظر مجسم مي كند و كوچكترين حركت او را بيست جور تعبير و تفسير مي كند. كم كم اين بدبيني را به ديگر افراد هم تسري مي دهد. از نظر او همه چيز به اين تلخكامي او به نوعي مربوط مي شود علي الخصوص وقايع دنياي سياست. نا گهان بين نامه هايي كه دريافت كرده و سخنراني اخير بوش و احمدي نژاد رابطه اي مرموز كشف مي كند. تصميمات جديد دولتمردان بوركينافاسو و مالديو هم در اين اتفاق بي تاثير نيستند. البته تنها سياست نيست كه باعث اين تلخكامي شده.

بيژن از نظر خودش نمود مظلوميت ايراني در تاريخ است. حمله مغول آتش كشيدن تخت جمشيد توسط اسكندر دوره سياه استعمار انگليس قرارداد تركمنچاي همه و همه دال بر مظلوميت تاريخي بيژن هستند. بيژن با هوشمندي تمام رابطه اين اتفاقات تاريخي را با مسايل خودش باز مي يابد

البته جغرافياي ايران را هم نبايد از نظر دور داشت. فكرش را بكنيد . دو سوم ايران را مناطق خشك تشكيل مي دهند ما ايرانيان در تمام تاريخ از كمبود آب رنج مي برديم. ببينيد باد هاي صد وبيست روزه سيستان آن قدر قوي هستند كه اجازه رشد هيچ درختي را در منطقه نداده اند. چطور ممكن است كه اين بادها با چنين هيبتي در تلخكامي بيژن نقشي نداشته باشند. البته من ربطش را نمي فهمم اما بيژن از من باهوشتر است و حتما ربط ظريف آن را كشف خواهد كرد.


آري!بيژن آن قدر ذهنش را با اين تحليل ها مشغول مي كند كه تمركزش را روي كارش از دست مي دهدو در طول دو سال هيچ گونه توليد علمي در خور توجه نمي تواند داشته باشد. در نتيجه حتي آن دانشگاه فكسني هم ديگر او را نمي پسنددو قراردادش را براي سال سوم تمديد نمي كندو به اين ترتيب بيژن بيكار مي شود و به خانه مادرش بانو گشسب بر مي گردد.

ادامه دارد....

هیچ نظری موجود نیست: