۱۳۸۹ فروردین ۲۵, چهارشنبه

درهم تنیدگی‌ی علم٫ فرهنگ و سیاست٫ یا دقت لازم؟

دوستی ایمیلی درباره‌ی رد شدن یک مقاله در یک مجله‌ی دانش رایانه برایم فرستاد. دلیل رد شدن این مقاله رو جالب ارزش‌یابی می‌کنم٫ راستش تا به حال این جورش را نشنیده بودم.


هر چند یکی از نویسندگان مقاله گویا دقت نکرده بود که مجله‌ صاحب امتیاز تصمیم سردبیر و هم گزارش داور است و نویسنده حق ندارد این تصمیم‌ها و گزارشها رو پخش کند. اما من به علت نکته‌ی آموزشی‌‌ای که جواب داور داشت با حذف اسم نویسنده٫ نام مجله٫  تنها گزارش داور  رو این جا می‌گذارم:

Referees' Comments to Author:
Thanks the authors for the efforts and the many interesting graphs shown in this article. However, the referee does not agree with the ways the authors' handling images in this article. For instance, a mix of the Japanese Imperial Army flag with the British and Singaporean national flags on page 17 indicates a possible insult to the people who suffered in the WWII, or ignorance of the history, or carelessness in their study.
An immediate rejection is recommended. The referee refuses to read such an article again.

من خودم اصلن تفاوت بین این پرچمها رو نمی‌دانستم یا به آن توجه نمی‌کردم. یادم باشد هیچ گاه چیزی را به عنوان اهانت در دانش تلقی نکنم. یادم باشد اگر شخصی داشت به من اهانت می‌کرد احتمالن چیزی رو نمی‌داند٫ یا اصلن اهانت مهم نیست.

۱۳۸۹ فروردین ۱۵, یکشنبه

غارت شدم

فکرش را هم نمی کردم، لااقل این طوری نه! بالاخره من هم غارت شدم!
من از سال هفتاد و پنج تا هشتاد و چهار دانشجوی دانشگاه فردوسی مشهد در رشته فیزیک بودم و هم اکنون در دانشگاه بیرجند مشغول خدمت هستم.
تقریبا یک سال قبل بود که یک دانشجوی شیمی(آقای علیرضا حیدری) با من تماس گرفت و در مورد مقاله ای که ده سال قبل با استادم آقای دکتر سربیشه ای، در مجله فارسی زبان پژوهش فیزیک چاپ کرده بودیم، سوالاتی پرسید. یک ملاقات حضوری با هم داشتیم و با جزئیات بیشتری درباره مقاله حرف زدیم. ایشان با استاد راهنمای من هم قبلا صحبت کرده بود و حتی متوجه یک اشتباه کوچک در یکی از فرمولهای مقاله شده بود. تنها نکته مشکوکی که در همان ملاقات متوجه شدم این بود که ایشان با وجود سن کم، در زمینه ترجمه و حتی تالیف کتب دانشگاهی بسیار فعال است!

اما چند روز قبل از طریق یکی از دوستانم مطلع شدم که مقاله قدیمی ما، تمام قد ترجمه و در یک نشریه خارجی همین امسال چاپ شدهبعد از یافتن مقاله مذکور و انطباق با مقاله خودمان اکنون تصدیق میکنم که تمام مقاله، خط به خط به همراه همه اشکال (منهای دو شکل) توسط همان جناب دانشجو و البته دو نویسنده دیگر که هیئت علمی دانشگاه فردوسی و دانشگاه آزاد واحد شمال تهران هستند، غارت شده است.

با مراجعه به سایت دانشگاه مشهد میتوانید اسم آقای حیدری را در لیست دانشجویان دکتری این دانشگاه ببینید.



پی‌نوشت- نویسنده‌ی متن بالا همان نویسنده‌ی سرقت علمی-ادبی  هستند. دقت کنید که  این نوشته در وبلاگ دکتر مکتب‌داران نیز به چاپ رسیده است٫ با رضایت ایشان این نوشته این جا باز نشر می‌شود.

پی‌نوشت دو- با تشکر از ناوردا: تابناک به شدت از این دانشجو دفاع کرده و در سطح یک نابغه ی کمیاب که حقش خورده شده نشانش داده: کلیک شود.