۱۳۸۸ مرداد ۲۹, پنجشنبه

وزارت علوم ، تحقيقات و فن آوري

امروز فرداست که وزیر پیشنهادی رییس‌جمهور برای وزارت علوم به مجلس معرفی بشه. از قراره معلوم این شخص کسی است با بیشینه علمی مبهم و بیشینه سیاسی پررنگ. در این جا می‌خواهم چند نکته‌ی پراکنده رو در این باره بگم:
١- ایده‌آل اینه که اصلا این که چه کسی وزیر علوم می‌شه مهم نباشد. در حالتی که دانشگاه استقلال داشته باشند، رییس دانشگاه رو استادها یا هیات امنای دانشگاه انتخاب کنه، دانشگاه‌ها‌ گز‌ینش علمی خودشون رو داشته باشن و ...، دیگه واقعا مهم نیست وزیر علوم چه کسی باشه. چرا که اصلا اختیار خاصی نداره و تازه در سیستمی قرار داره که نمی‌تونه کار انقلابی خاصی انجام بده.
٢- این که بیشینه‌ی علمی وزیر چی باشه هم در شرایط ایده‌آل چندان مهم نیست. وزیر باید تنها مدیر خوبی باشه. این روزها در کشورهای پیشرفته حتی روسای دانشگاه‌ها رو گاهی از میان مدیران اجرایی که می‌توانند در هیات علمی دانشگاه هم نباشند انتخاب می‌کنند. در ایالتی که من زندگی می‌کنم آخرین مدرک وزیر تحقیقات و نوآوری لیسانس موسیقی است و اتفاقا وزیر موفقی هم هست. چرا که وزارت‌خانه‌اش بیشتر کارش توزیع پول در میان دانشگاه‌هاست که لزوما دانش آکادمیک خاصی نمی‌خواهد.
٣- در ایران متاسفانه اتفاقا وزیر نقش بسیار مهمی در دانشگاه‌ها دارد. چون وزارت‌خانه کارهایی را می‌کند که خود دانشگاه باید انجام دهد. برای همین هم این که چه کسی وزیر می‌شود بسیار مهم است. رییسان دانشگاه‌ها چون خود به پیشنهاد وزیر تعیین می‌شوند تاثیر خاصی در انتخاب وزیر جدید نمی‌توانند داشته باشند. می‌ماند استادان دانشگاه‌ها که احتمالا به دلیل نداشتن یک تشکل صنفی قدرتمند عملا تاثیرگذار نیستند. و خلاصه همین می‌شود که امروز و فردا می‌شود.
٤- به نظر شما چه کار می‌شود کرد که اولا از قدرت وزارت‌خانه کم کرد، استقلال دانشگاه‌ها رو زیاد کرد و از طرف دیگه اگه این کارها به هر دلیلی ممکن نیست، لااقل کاری کرد که هر کسی را نشود به عنوان وزیر پیشنهاد کرد!؟ به هر حال از یه جایی باید بشه شروع کرد

۱۳۸۸ مرداد ۲۳, جمعه

دو دو تا چهار تا

سالها پیش وقتی‌ فرش ایران در دنیا رقیبی نداشت یا بوی چأی خوش طعم گیلان از گذر هر کوچه‌ای بلند می‌‌شد و یا برنج ایران را رو دست می‌‌بردند، علت تنها یک چیز بود و اون عدم رقابت اجناس خارجی‌ با ایرانی‌ در قیمت تمام شده. این چند وقت که به مسافرت فرنگستان اومدم، هر چی‌ تو فروش گاه‌های اینجا دنبال پستهٔ ایرانی‌ می‌گردم نیست که نیست. می‌‌دونید آخه امریکیش ارزان تر از ایرانیشه و برای وارد کننده‌ی اینجا صرف نمی‌کنه از ایران پسته بیاره !!

چه بخواهیم چه نخواهیم حقیقتش ما هر سال حدود ۲۵ درصد تورم داریم و تو این ۴ سال گذشته سر جمع تورم شاید از ۱۰۰ درصد هم بالاتر زده باشه (عدد دقيق شو نمی دونم بعدا يقه ی منو نگيريد). در این بین تنها ارز‌های خارجی‌ هستند که معاف از تورم اند. نتیجه، افزایش قیمت تولیدات داخلی‌ در بازار‌های جهانی‌ و به دنیال آن خارج شدن کالا های ايرانی از بازار جهانی است از طرف ديگر نتيجه اين کارارزان شدن قيمت کالا های خارج در داخل است. امروز من ليست مواد غذايی که خريده بودم جلوم گذاشتم و با قيمت ايران مقايسه کردم. باور کنيد ما اون قدر تورم در ريال و تورم صفر در ارز داشتيم که از اين به بعد برای کادو بايد ران مرغ و گوساله به در و همسايه ها آورد.

این سیاست درست عکس سیاستی است که چینی ها سالهاست دنبال می کنند که نه تنها کالاهای چینی‌ ارزن در داخل کشور به فروش بره بلکه بتوانند با قیمت ‌‌ مناسب تر جنس هايشان را در دنیا بفروشند. البنه آمريکايی ها همواره اين سياست چين را سرزنش می کنند که ما را از نون انداختن. ای‌‌ کاش به عوض این همه تزریق مصنوعی ارز تو بازار ایران برای ثابت نگه داشتن قيمت ارز آن هم با سرم و ب کمپلکس و ب- 12، این پول صرف درست کردن زیر ساخت های کشور می شد . معلوم نيست تا کی بايد به خودمان گل بزنيم...