۱۳۸۶ شهریور ۲۰, سه‌شنبه

قهوه با كيهان شناسي

چند سالي است كه وبگاه "قهوه با كيهان شناسي" راه افتاده. راستش درست نمي دونم كي اولين بار راه اندازي اش كرده. البته ترجمه ي لفظ به لفظ اسمش اين نيست اما من اين اسم فارسي رو براش انتخاب كردم كه با توجه به عنوان ايميل هايي كه مي فرستند به نظر معقول مياد.
ما ها توايران از سال 2004 (در مدرسه ي كيهان شناسي آي پي ام) به واسطه ي دوستان خارج از كشور، باهاش آشنا شديم. اما حالا اين
"قهوه با كيهان شناسي" چيه؟

اين وبگاه داره به نوعي كار قهوه ي عصرونه در يه مركز تحقيقاتي رو مي كنه. يعني كيهان شناس ها مياند و مقاله اي رو كه اون روز در شبكه ديده اند و براشون جالب بوده مطرح مي كنند و بعدد درباره اش بحث مي كنند. به اين ترتيب كه مي رند و نظر مي گذارند (مثل وبلاگ). با اين تفاوت كه اول بايد ثبت نام كرده باشي و نام كاربري خودت رو داشته باشي و بعد نظر بذاري. گروهي هم هستند كه يه چك اوليه مي كنند تا نظر نامربوط وارد بحث نشه.
نكته ي جالب در باره ي
يه "قهوه با كيهان شناسي" اينه كه گاه خود نويسنده ي مقاله هم وارد بحث مي شه و اصولا آدم هاي مطرح در كيهان شناسي هم عضوش هستند و گاه اگر به كارشون مربوط باشه بحث مي كنند. خوشبختانه تعداد مقالات مورد بحث خيلي بالا نيست و دنبال كردن بحث ها وقت گير نيست.

نكته ي مهم درباره ي اين وبگاه اينه كه براي كساني مثل ما كه بسيار منزوي هستيم و ارتباطاتمون كمه، كمك بزرگي است براي به روز شدن. يه مثال خوبش همين بحث
حفره ي بزرگ كيهاني بود كه چند هفته پيش نقل روزنامه ها و خبرگزاري ها بود. اصل مقاله ي اين كار پنج ماه پيش روي آركايو بود. براي ما كه دور از جماعت علمي
(scientific community)
زندگي مي كنيم، دنبال كردن اين كه چرا يهو اين خبر داغ شده، يه كم سخته. اما جاهايي مثل
"قهوه با كيهان شناسي" كمك مي كنند كه ما هم كمي تجربه كنيم كه در يه مركز تحقيقاتي هستيم كه تعداد زيادي كيهان شناس درش كار مي كنند و عصر ها هم با هم قهوه اي مي خورند و گپ مي زنند.
البته اين وبگاه امكانات جنبي ديگري هم داره كه ديگه اينجا بحثش به درازا مي كشه و اگر علاقه منديد، حتا اگر كارِتون كيهان شناسي نيست، خوبه يه سر بهش بزنيد.

۲ نظر:

ناشناس گفت...

یک نگاه به دیوید دابز بیچاره در سموث پبلز هم بندازید. همین طرحه تقریبا.

ناشناس گفت...

یکی از تفاوت های وبلاگ های ما با دیگران در این است که تقریبا هیچکدام از وبلاگ نویس های ما خود را کامل معرفی نمی کنند. وبلاگ های ما اغلب محدود به گروه های هستند و االبته دیگران نیز چنینند. اما بین گروه های بلاگی ما هیچ پلی نیست. اشاره من به همان پلی است که در مدل های ابستراکت تئوری سمال ورلد و جامعه شناسی کامیونیتی مطرح می شود.
نکته دوم این که میل به دیده شدن را طبیعی فرض کنیم به خصوص برای طایفه بلاگ نویس ها و خودمان را چنان که هستیم بنمایانیم نه کمتر نه بیشتر ، و مستقیم بنمایانیم نه این که به طور ضمنی بگوییم که من فلان کار یا شاهکار را کرده ام.
سوم و مهم تر از همه در میان روشنفکران و دانشمندان ما نوعی سنوبیسم رواج دارد که بیش از همه دنیاست، در عین حال ما سنت ملامتیه نیز داریم و این دیالکتیک معیوبی ایجاد می کند. و اگر کسی از کوچکتر ها بخواهد از بزرگتر ها چیزی بپرسد جواب این است که زبان ما را تو نمی فهمی، و بزرگی ما از این جا بر می خیزد. دقت کنید در حد خود زبان این بزرگترین لطمه ها را به جامعه علمی می زند. من در دیتا بیس خودم سعی کرده ام گرفتار چنین آفاتی نباشم و در تمام طول طبابتم تمرین کردم تا پیچیده ترین مطالب را به بیمارانم با زبان ساده توضیح بدهم و متاسفانه موفق شدم فقط یکی از کتاب های به زبان ساده را منتشر کنم. کوتاهی از خودم و شرایط زندگی ام بود.
با احترام به تمام کسانی که در خصوص علم جز با جارگن نمی توانند صحبت کنند می گویم که ایران احتیاج به آن پل ها دارد آن ها که واسطه دانشمندان و مردم می شوند و چه کسی بهتر از دانشمندانی که خودشان دست به کار می شوند. بحث طولانی می شود اگر بگوییم چرا به نظر من برخی از مشکلات جامعه علمی ایران و ایران علمی به این شکل کم خواهد شد. لا اقل از یک نظر .
در مورد زن های ایران و اعتماد به نفسی که بیشتر لازم دارند همین را بگویم که زن های موفق اگر پل باشند به طور ضمنی بخشی از این اعتماد به نفس ربوده شده را به جامعه زنان باز خواهند گرداند.
توصیه/ اهل این بلاگ خودتان را در گوشه بلاگ معرفی کنید عکسی از خودتان بگذارید و به زبان درس از علم صحبت نکنید. اگر جواب تند روی های همکارتان را می دهید جواب عده ای از کنجکاوانی که کند ترند نیز بدهید.


البته این کامنت مناسب پست قبلی است