۱۳۸۶ شهریور ۱۶, جمعه

داستان زوییکی

در جشن ۵۰ سلگی رصدخانه ی رادیویی ملی آمریکا داستانی درباره ی زوییکی شنیدم که خیلی جالب بود. فریتز زوییکی ستاره شناسی بود که در دهه ی ۳۰ برای نخستین بار به نیاز به بودن ماده ی تاریک پی برد. البته هنوز آن روزها نامی برایش نگذاشته بودند. زوییکی بر اساس سرعت کهکشان ها در یک خوشه کهکشانی پیشنهاد کرده بود که اگر قوانین گرانش درست باشد جرم کهکشان ها باید ۱۰ تا ۱۰۰ برابر آن چیزی باشد که به چشم می آید. زوییکی نام این جرم گمشده را ماده ی تاریک گذاشت. روشن است که وجود چیزی که تنها گرانش دارد و دیده نمی شود و تا کنون هم در هیچ آزمایشگاهی چیزی همانندش دیده نشده به هیچ روی خوشایند ستاره شناسان آن زمان نبود و واکنش شدیدشان را در پی داشت. واکنش شدید در جامعه ی علمی معمولا به معنی نادیده گرفتن است و این پیشنهاد زوییکی هم واقعا نادیده گرفته شد به طوری که تا ۴۰ سال پس از آن تعداد ارجاع ها به مقاله اش تنها ۷ ارجاع بود که نیمی از آن ها را هم خودش نوشته بود! آن سال ها کنفرانسی در سانتا باربارا درباره ی دینامیک کهکشان ها برگزار شد یکی از اخترشناس هایی که آن روزها دفتر کارش کنار دفتر زوییکی بوده تعریف می کرد که یک روز صبح با صدای داد و بیداد زوییکی از دفترش بیرون آمده و دیده زوییکی از این که به کنفرانس سانتاباربارا خوانده نشده بسیار عصبانی شده و داد و هوار راه انداخته است. ولی آن روزها گذشت و ۴۰ سال پس از آن، بودن ماده ی تاریک پذیرفته شد. امروز آن مقاله ی فراموش شده ی زوییکی صدها ارجاع دارد و ماده ی تاریک در همه جای اخترفیزیک، کیهان شناسی و حتی فیزیک ذرات بنیادی دیده می شود. این برای من نمونه ی بسیار آموزنده ای از یک کار علمی خوب است که اگر هم هنگام نوشته شدن به چشم کسی نیاید، یک روز سرانجام دیده خواهد شد و قدر خواهد دید

۷ نظر:

ناشناس گفت...

Thats not a good sample because its really rare.
So all of the low level researchers could hopefully wait until some times their original works would be discovered!!

ناشناس گفت...

Comet: "low level" researchers?! I am sure what you meant was researchers who work on ideas which do not work. I don't think we have such a thing as "low level" in research.

ناشناس گفت...

به نظر من هم این چیزها بیش از این که قاعده باشند، استثنا هستند. به هر حال خیلی‌ها هم فرضیه‌هایی ارایه می‌دهند که هرگز تأیید نمی‌شود. اما در این مورد که کار خوب در نهایت به چشم می‌آید، کاملن با شما موافق‌ام.

Sima گفت...

درسته كه كار خوب بالاخره روزي به چشم مي آيد، اما اين استثناها براي الگو شدن مضرند.

Sima گفت...

راستي قاسم!
يعني امضاي تو از اين به بعد در هم وردا شده ناوردا؟

Qasem گفت...

سیما: نه این نوشته‌ي من نیست. نوشته‌ی ناوردا است. ناوردا مهمان است

الگو برداری در گستره‌ی دانش چندان به مذاق من خوش نیست. من وقتی الگو برداری می‌کنم که بخواهم به الگویی برسم. در دانش تمام پیشینیان به کمال خود رسیده‌اند. من دوست ندارم به آن چه که هست و قبلن به دست آمده برسم. دوست دارم به آن چه که نیست و نبوده برسم. در نتیجه هیچ الگویی به کارم نمی‌آید. بعلاوه لب کلام این داستان را این گونه می‌بینم که اگر می‌خواهید کاری را انجام دهید درست انجام دهید٫ آنگاه پاداشش را می‌بینید

ناشناس گفت...

I think there are low level researchers. My definition for low level researchers are those who work on unimportant problems to produce some papers. Certainly their papers wouldnt be cited enough! Real researchers work on real problems which promote science. Low level researchers work on mainly solved problems and add something to it which has scientific value but not that much!! The only aim of low level researchers is to publish enough papers to find a job and become full professor! They think of they research only as a way to earn money.