۱۳۸۶ تیر ۷, پنجشنبه

طالع بين يا منجم؟ كيميا گر يا شيمي دان؟

در پي نوشته قبلي من پينوكيو به موضوعي اشاره كرد كه من فكر مي كنم بايد بيشتر شكافته شود. بله در قرون وسطي علاوه بر تحقيقات و ابداعات راهبردي حجم وسيعي از كوشش هاي علمي هم انجام شد كه ما امروزه آنها را در رديف خرافات قلمداد مي كنيم. كاري به شارلاتان ها كه در هر دوره وجود دارند ندارم. اما واقعيت اين است كه عده اي از بهترين دانشمندان آن دوره به سراغ اين گونه مطالعات رفتند. اتفاقا به بركت همين كوشش هاست كه ما امروزه در يافته ايم اين كارها مبناي علمي ندارند. آن زمان اين موضوع هنوز معلوم نبود. مهم اين است كه آنها آزادي و امكانات نسبي داشتند تا در هر زمينه كه مي خواهند تحقيق كنند. برخي از اين تحقيقات نتايج كاربردي در پي داشت و برخي نتايج معرفتي.سرمايه گذاران بيشتر در پي آن نتايج كاربردي هستند اما اگر از اول قيد بگذارند كه تنها ما نتايج كاربردي مي خواهيم موتور حركت خاموش خواهد شد.

تفاوت اين دوره با آن زمان در اين است كه در گذشته يك دانش پيشه در موضوعات مختلفي مي توانست كار كند ودر نتيجه هم به نتايج كاربردي و هم به نتايج معرفتي برسد اما امروزه همه چيز تخصصي شده و ديگر چنين امكاني و جود ندارد. امروزه
جامعه علمي به سان فرد قديم بايد در هر دو زمينه سرمايه گذاري كند
و همين به نظر من معناي گروهي بودن كار تحقيقي است در دنياي حاضر

۷ نظر:

ناشناس گفت...

راست می گی . گاهی یاد زنجیر مونتاژ می افتم در عصر جدید چاپلین. تخصصی شدن علوم به نظر من بیشتر تخصصی شدن تکنیک هاست و گرنه علوم با هم همگرایی و همپوشانی زیادی دارند به حدی که اجازه نمی ده کسی حتی از رشته های دیگه بی خبر باشه.
حتما می دونید از کتاب پریینکیپای نیوتن یکی از بزرگترین کتاب های تاریخ چقدر ویراست های جدید شده به انگلیسی، یک بار با آقای انتظاری صحبت می کردیم هر دوی ما خیلی اشتیاق داشتیم که این کتاب ترجمه بشه.البته ایشان به عنوان استاد مکانیک سیالات و من فقط به عنوان هوادار. ایشان با دید همیشه واقعگرایش می گفت نه ناشری سرمایه خواهد گذاشت نه کسی خواهد خواند. اگه هنوزم راست باشه خیلی متاسفم. نمی دونم ترجمه فارسی ای الآن هست یا نه- نمی دونم هنوز توی مدرسه های ما مکانیک نیوتنی را بی ارتباط با دعوا های اخترفیزیکی همزمان با خودش درس می دن یا نه- انگار همه کنجکاوی های اون عصر از افتادن سیب شروع شد- داستانی که به زعم برنارد کوهن مورخ - من درآوردی بود و بعد با اون گزاره عجیب و بی مزه که نیوتن فهمید سیب هم زمین رو به طرف خودش می کشه. این ها دست انداختن تاریخ اندیشه بشریه.

می خوام بگم در تحلیل هامون مدرسه ها رو هم فراموش نکنیم . اون ذهن کنجکاو بچه رو با آت و آشغال خفه نکنیم و مسائل جذاب فیزیک و اون ذهن به قول شما آلگوریتمی رو تبدیل به پازل های بی مزه نکنیم- که مثلا دانش آموز باید توی ارقام پیدا کنه کدومش »اف « هست و جاش بگذاره تو دستگاه اتوماتیکی به نام فرمول.
گستاخی ام رو ببخشید چون یک مدت معلم فیزیک مدرسه بودم اینارو به شما اساتید درد دل کردم- بالاخره دانشجو از مدرسه میاد. من می گم قبل از هر چیزی باید یک اپریشیشن برای علم و تلاش علمی انسان داشته باشه. این بچه اگر اصطلاحش رو هم ندونه باید یک اینتویشن از روش هایپوتتیکو دیداکتیو داشته باشه. جوهر تفکر فیزیکی رو درک کرده باشه. این طوری با علاقه وارد دانشگاه می شه و سر کلاس شما می شینه.

ناشناس گفت...

خسرو خان! مدرسه رو بی خیال شو برو از برو بچ به اصطلاح بهترین دانشکده فیزیک ایران در باره مسایلی که به کار نیوتون منجر شد بپرس. !!! بچه مدرسه ای ها پیشکش.
و اما درباره مقایسه دانشمندان قرون وسطی ! من فکر میکنم که تعریف علم و شرایط علم ورزی اونقدر تغیر کرده که از مقایسه اونها با شرایط حاضر چیز معقولی در نمیاد.
و اما در باب تفاوت علوم کاربردی و پایه از نظر مدیریتی: تا اونجایی که من میدونم یکی از خصوصیات پژوهشهای ناب علمی (با هدف شناخت) اینه که قبل از به نتیجه رسیدنشون اصلا نمیشه گفت که قراره چه موجودی از توشون در بیاد. ولی توی پژوهشهای کاربردی هدف حل یه مشکل، اون هم به صورت فوری هست. نکته اینجاس که مردم به تجربه دریافتن که از دل مطالعات با هدف شناخت یه چیزای خوبی هم در میاد که به درد زندگی راحتتر می خوره. به این اضافه کنید نیاز ذاتی بشر به شناخت رو.
نتیجه این چیزایی که به هم بافتم این میشه که اصولا نظارت و بودجه بندی بر علومی که شناخت دنیارو هدف گرفتن با دیدگاه بازاری ممکن نیست بلکه باید از سوی خود کسانی که به پیشبرد این علوم مشغولند انجام بشه. البته این هم سازو کار خودشو داره و همینجوری نیس که یه نفر دانشمند خوش آب و رنگ پیدا کنیم بگیم این ریشو این قیچی!!!

ناشناس گفت...

راستی آقای خسرو. یادم رفت نظرم رو درباره ترجمه پرینکیپا بگم. من هم با دوست شما هم نظر هستم که به فرض خوب انجام شدن این کار (ترجمه) باز هم مشتری چندانی نخواهد داشت. اکثر کسانی که به طور جدی به خوندن این جور چیزها علاقه مند هستن (که تعدادشون هم به اندازه ای نیست که به تیراژ چاپ بخوره) به اندازه کافی با زبان انگلیسی آشنان و ترجیح میدن همون متن انگلیسی رو بخونن چون احتمالا از زیر دست یک ویراستار و مترجم حرفه ای در اومده.

ناشناس گفت...

از توجه انونیموس به کامنت ها ممنونم. به خصوص از نظر تفاوت علوم پایه که نوعا پژوهش اکسپلوریتیو است و هدفش در درجه اول شناخت است و نه تغییر "چیزی" در عالم خارج از ذهن. تقریبا با انونیوس هم عقیده ام ، فقط این که اگر دوالیست هارد نباشیم اگر چیزی در دنیای ذهنیات تغییر کند کاملا بی ارتباط با دنیای خارج از ذهن نیست و برعکس.
دوم در ادامه حرف آنونیموس این که در غرب خیلی از سرمایه گزاری ها رو بازاری ها می کنند، مثل مثلا سازمان "اج" که کاملا پژوهشی است. بعد می بینیم که احسان کردن ما یک قدم از سفره نذری دادن جلوتر نرفته.
بازار ما یکی از سنتی ترین نهاد هاست و یکی از مهم ترین موانع توسعه، از ایدئولوژیست های اون نمی گم و نمی گم که به جای علم از انواع "سنگر" های سنگی دفاع می کنند چون مطلب رو کسی فورا مرتبط می کنه به سیاست.

ناشناس گفت...

خسرو جان من هم ممنون ! فقط یه نکته. من منظورم "دیدگاه بازاری " بود. یعنی اینکه من الان یه مقدار پول میدم برای این پروژه و فردا همین موقع هم باید فلان مقدار در بیارم و در غیر این صورت ضرر دادم. وگرنه که بازار(بخش خصوصی) حداقل توی امریکا نقش انکار ناپذیری در پیشرفت علوم شناختی داشته و داره. تا همین 50-60 سال پیش قویترین تلسکوپهای دنیا و امریکا کاملا با بودجه های خصوصی ساخته شده بودند!! که همین تلسکوپها دید ما از عالم رو کاملا زیرو رو کردن.

ناشناس گفت...

برعكس نگارنده – فكر ميكنم تو اين رشته بيش از ظرفيتش هم سرمايه گزاري شده- مثلا ببنيد همين گروه ريسمان كه تعداد اعضاي فعالشون شون به تعداد انگشتاي دو دست هم نميرسه سالي چنتا سمينار داخلي (چه كشوري و چه بين المللي) بر گزار ميكنند و چنتا سمينار خارجي ميرن و اينكه چه تيپ آدمايي دعوت ميشن كه همين باعث شناخت بيشتر اين گروه تو دنيا شده – در ضمن خود اين جماعت كارا شون رو اين قدري كه شما ميگيد جدي نمي گيرن-

حالا اين رو مقايسه كنيد با رشته اي مثل ماده چگال كه هم از نظر تعداد آدما هم تنوع كاري و اهميت برا كشور و همه اون چيزايي كه نگارنده گفته اصلا قابل مقايسه نيستن- ببينيد چنتا از اين سمينار ها برگزار ميشه دليل اين؛ كم كاري اين جماعت نيست بلكه همونطور كه هممون ميدونيم – يكسري لابي هاي خاص كه بودجه رو تو اين شاخه داره تزريق ميكنه باعث اين وضعيته – اصلا گروه ماده چگال تواين پنج سال اخير چنتا سمينار بين المللي و با چه شخصيت هاي بر گزار كردن!!!!!

فقط كافي پول هاي خرج شده تو اين دو تا رشته رو با هم مقايسه كنيد - براي رسين به دليل هوش زيادي لازم نيست!!!!!!!



به دلايل امنيتي از ذكر نام معزوريم!!!!!

ناشناس گفت...

ببينيد
در صد قابل توجهي از
بودجه اين كنفرانس هاي بين المللي را ictp
تامين مي كنه معيار آنها هم وجهه علمي برگزار كنندگان هستند. دعوت افراد كله گنده هم بودجه خاصي لازم نداره فقط اعتبار بين المللي مي خواهد و اين كه در جمع هاي بين المللي بتواني همپاي فيزيكدانان مطرح دنيا در بحث هاي فيزيك خودت را نشان بدي





بيشتر آن افرادي كه باعث رونق كارگاه هاي نظريه ريسمان مي شن از استنفورد مي آيند. علت چيست؟ باور كنيد دايره قدرت آن لابي هايي كه شما ازش حرف مي زنيد به اون جا ها نمي رسه. علت اين است آن ايراني كه سه سال در آنجا پست داك بود (و اين موقعيت را به علت روزي بيش از پانزده ساعت كار كردن به دست آورده بود نه اون لابي هايي كه دامنه شون از ايران فراتر نمي ره)فكرو ذكر ش پي كار ش بود به جاي اين كه با اين افراد درباره سياست و غيره حرف بزند در مورد فيزيك حرف مي زدو درست يا غلط سه سال در ذهن آنها تداعي كرد كه ايران هم جايي است مثل جاهاي ديگر كه فيزيك پيشگانش در آن در پي فيزيك كار كردن هستند نه كار سياسي.



هر وقت حرف از ايران پيش آمد با لطايف الحيل بحث را به مسايل علمي كشاند نه آنچه كه مطبوعات غرب بر رويش مانور مي دهند. در نتيجه آن عده بر آن شدند كه از محل بودجه خودشان به ايران سفر كنند و
...