۱۳۸۶ آبان ۸, سه‌شنبه

دوستم سيلويا

دوست و همكاري دارم به نام سيلويا كه او هم مثل من بر روي فيزيك نوترينو كار مي كند. سيلويا از نظر روابط عمومي خيلي قوي است. در جمع فيزيكدانان نوترينو او به خوش برخوردي و داشتن دايره وسيعي از دوستان و همكاران
(collabrators)
مشهور است. همين اخلاقش او را در زندگي كاري خيلي جلو برده.
سيلويا كه مثل اكثر ايتاليايي ها اهل گشتن و مسافرت وتفريح هم است چند برابر همه ما مسافرت كاري مي رود و تا حد امكان سعي مي كند كنفرانسي هايي راكه به آنها دعوت شده از دست ندهد.

دو سال پيش كه سيلويا در سرن پست داك بود رئيس بخش تئوري سرن مردي بود اهل رئيس بازي و هارت و پورت مشابه روسادر جوامع مشرقي (اگر مرئوسانم را دعوا نكنم از كجا معلوم مي شود من اينجا رئيسم!)اورا توبيخ كرده بود كه چرا اين قدر به كنفرانس مي رود و "حضور فيزيكي" در محل كارش ندارد. البته سيلويا چندان وقعي به حرفهاي او نمي گذاشت واز آنچه كه تشخيص مي داد براي كارش مفيد است (يعني شركت در كنفرانس ها )نمي گذشت.

در كنفرانسي كه در كوه هاي آلپ برگزار شده بود (و سيلويا قبلا گفته بود به خاطر هارت وپورت رئيسش نمي تواند حضور پيدا كند) يهو سر وكله سيلويا ظاهر شد. گفت صداشو در نياوريد سمينارمو مي دم و بر مي گردم. سمينارش را كه داد گفت "هيس! صداشو در نياوريد من تا با شما سوار اين تله كابين ها نشوم بر نمي گردم." در طول مسير تله كابين درباره رئيس سيلويا مزاح كرديم و خنديديم! بعد هم من براي دو هفته مهمان سرن بودم. در مدتي كه من آنجا بودم
سيلويا
neutrino club
راه انداخت.

جلسه اول هم سخنران خود او بود داشت نتايج
MINOSرا كه شب قبل در آزمايشگاه فرمي اعلا م شده بود شرح مي داد كه يكي از پيرمردهاي سرن وسط سمينار از راه رسيد و طبق معمول اخلاق پيرمردي شروع كرد به ايراد بيجا گرفتن از آزمايش.
البته بعدا به اتاق سيلويا زنگ زده بود و به خاطر رفتار تندش عذر خواهي كرده بود.

يادمه كه در طول دو هفته اي كه من در سرن بودم اين ماجرا و ماجراي رئيس بازي اون يارو شده بود جوك ما! يادش به خير چقدر با اين ماجراها تفريح كرديم!

هیچ نظری موجود نیست: