۱۳۸۶ مهر ۲۲, یکشنبه

سخنراني تيلور

روز سه شنبه (پس فردا) بيست و چهارم مهر ماه ساعت 3 بعد از ظهر برنده جايزه نوبل تيلور در سالن جابربن حيان دانشگاه صنعتي شريف سخنراني خواهد كرد. براي اطلاعات بيشتر به اين سايت مراجعه كنيد


متاسفانه سفر
Richter
به علت بيماري و يك مورد عمل جراحي به فرصتي ديگر موكول شده است. داشتم با خودم فكر مي كردم اگر دوستان سياست زده ما اين خبررامي شنيدند با كلي صغري كبري چيدن يك دليل سياسي براي لغو سخنراني اين نوبليست مي آوردند بعد هم مي گفتند ملاحظه مي كنيد مسايل سياسي در زندگي حرفه اي ما تاثير مستقيم دارد. اين هم يك جنبه ديگر از توهم نبوغ است.آن كه دچار توهم نبوغ است گمان مي كند يك وظيفه تاريخي دارد كه نبوغ را صرف كشف توطئه هاي سياسي (كه زاييده ذهن خوداو است) كند ثانيا چون فكر مي كند خيلي خيلي مهم است گمان مي كند هر آن چه كه به او ربط پيدا مي كند مسئله اي عظيم در ابعاد سياسي است.
مي توان با اين گونه توهمات چند سالي زندگي كرد و با آنها خوش بود اما با اين توهمات نمي توان قدمي براي پيشرفت جامعه علمي برداشت. مثلا با اين تصورات نمي توان از فيزيكپيشگان خارجي دعوت كرد كه به ايران بيايند و اينجا را از انزواي علمي به در آورند.به علاوه سرخوشي ناشي از توهمات ديري نمي پايد پس از مدتي كه شخص مي بيند به آنجايي كه مي خواست نرسيده سرخوشي ناشي از توهمات جاي خود را به ياس ناشي از توهمات مي دهد.

۱۵ نظر:

Unknown گفت...

ما قول می‌دیم هر سخنرانی نیومد رو نگیم به خاطر دلایل سیاسی بوده. ولی لازمه‌اش اینه که شما هم هر سخنرانی که به دلایل سیاسی نیومد رو مریض نکنین:-)

منجوق گفت...

ياسر جان

لغو سفر بين قاره اي به دلايل پزشكي براي پيرمردي كه بالاي هفتادو پنج سال سن داره آيا چيز عجيب وغير قابل باوريه؟


اي كاش از زندگي در جامعه مدني غرب آن قدر ياد مي گرفتيد كه مي فهميديد تهمت دروغگويي زدن (البته با چند دور طعنه و كنايه) به يك شخص واقعي شوخي بردار نيست.

Unknown گفت...

من ابدا نگفتم که شما دروغ می‌گویید و اصلا نمی‌فهمم از این حرف من چطور چنین استنباطی کرده‌اید. قصد طعنه زدن هم نداشتم و اگر این برداشت می‌شود معذرت می‌خواهم. نکته‌ام این بود که شما کلا تاثیر فضای سیاسی ایران رو در کم شدن ارتباط ایران ( چه علمی چه غیرعلمی) با محیط خارج خیلی دست‌کم می‌گیرید. من اصلا نمی‌گویم که به خاطر این فضای سیاسی کاری نمی‌شود کرد. صددرصد می‌توان کرد و می‌دانم شما و آی‌پی‌ام و خیلی‌های دیگر در این زمینه فعالید. ولی پتانسیل ایران خیلی خیلی بیشتر از این است.

نکته‌ی دیگر هم این که شیوه‌ی برخورد شما با کسانی که در خارج از ایران زندگی می‌کنند صحیح نیست. این نوع رفتار عملا نتیجه‌ای جز تفکیک ایرانیان به ایرانیان داخل و خارجی که حرف همدیگر را نمی‌فهمند ندارد.

Unknown گفت...

من یه بار دیگه خیلی واضح بگم. حرف اول من خیلی کلی بود و اصلا مربوط به این سخنران نبود (من اصلا نمی‌دونستم قرار بوده دو نفر بیاین). شما می‌گید ما همه‌چی رو از دریچه‌‌ی سیاست می‌بینید. من هم می‌گم شما نقش سیاست رو خیلی دست‌کم می‌گیرید. همین.

منجوق گفت...

بستگي به ابعاد رويداد ها مسائل سياسي مي توانند مهم باشند و يا نباشند اگر پژوهشگاه ما مي خواست يك كنفرانس هزار نفره برگزار كند كه پانصد نفر آن از خارج بيايند مسائل بعد سياسي پيدا مي كردند. اما در حال حاضر (سواي مسائل سياسي)امكانات مالي و انساني پژوهشگاه ما امكان برگزاري چنين رويداد هايي را نمي دهد. به علاوه در رشته هاي فعال در اينجا در همه جاي دنيا به دلايل مختلف همايش ها با ابعاد كوچكتر را ترجيح مي دهند (تاكيد مي كنم در همه جاي دنيا نه فقط ايران). همايش هاي بزرگتر حتي اگر در اروپا و آمريكا برگزار شود بيشتر جنبه توريستي پيدا مي كند تا علمي! در حال حاضر ما همايش هايي را مي خواهيم كه در آن حدود بيست نفر از خارج بيايند. در اين ابعاد ارتباطات انساني خيلي مهمتر از مسايل سياسي است. من خود دهها مهمان خارجي را تا كنون دعوت كرده ام و در جريان دعوت ده ها نفر ديگر بوده ام. خوب مي دانم مسايل سياسي باعث نگراني آنها مي شود اما هنگامي كه ما به آنها اطمينان مي دهيم مشكلي نيست ترس را به كناري مي گذارند و به ايران مي آيند و به چشم خود مي بينند كه جايي براي ترس نبود. اما اگر يك ايراني مقيم خارج در گوش آنها و يا در گوش همسرانشان مرتب مسايل سياسي را بخواند (چه موافق رژيم چه مخالف آن) اين فرد هرگز ميل به آمدن به ايران پيدا نمي كند.


آن ايراني مقيم در خارج به احتمال زياد قصدي به جز كمك ندارد و دلش جز براي ايران نمي تپد اما به علت كم اطلاعي بيشتر ضربه مي زند تا كمك.


.

منجوق گفت...

من قصد بيگانه وانمود كردن ايرانيان مقيم خارج را نداشتم هرچند قلبا معتقدم يك جوان سي تا چهل ساله مقيم خارج بهتر است تمام توان خود را صرف تحكيم موقعيت خود در غرب بكند و تنها هنگامي كه يك فول پروفسور متنفذ شد به فكر كمك به ايران بيفتد! در موقعيت هاي پايين تر اولا كار زيادي از دست شخص بر نمي آيد ثانيا به علت بي تجربگي ممكن است بيشتر ضربه بزند تا كمك و ثالثا ممكن است دچار غرور بيجا شود و اين توهم در او به وجود آيد كه اگر او نمي بود در جامعه فيزيك ايران تخته مي شد. يك نفر جا افتاده كه آرد هايش را بيخته و الكش را آويخته كمتر دچار اين توهم مي شود.
به علاوه او اين كار را تنها براي ارضاي روحي خود مي كند پس منتي از اين جهت به سر كسي نمي گذارد.
البته اين نظر شخصي من است شايد در اين باره اشتباه مي كنم

Qasem گفت...

منجوق جان با گفته‌ی آخرت کاملن مخالف هستم. اگر نه هزاران بلکه صدها فول پرافسور ایرانی در خارج ایران وجود دارند اما آنها هیچ کاری بلد نیستند بکنند و نمی‌کنند چون تجربه‌ی لازم را ندارند. به دست آوردن تجربه تلاش و سعی می‌خواهد که این معمولن سعی در جوانی وجود دارد. لطفن کلی گویی نکنید

Qasem گفت...

معمولن لحن سخنان من تند است. تنها خواستم بگویم که من با نظر شخصی شما موافق نیستم

منجوق گفت...

قاسم جان

چرا عصباني شدي؟ من خودم هم كه گفته بودم كه شايد اشتباه مي كنم. نتيجه گيري آخر من بر اساس چند تا مشاهده محدود بود. شايد شما راست مي گوييد. البته به احتمال قوي حقيقت چيزي در ميانه نظر من و نظر شماست. من ديده ام جوانان تيزهوش صادق ووطن دوستي را كه وقتي فضاي آزاد وجو علمي غني را در آن سوي آبها ديده اند چنان سرگرم استفاده از محيط آنجا براي كمك به ايران شده اند كه از حال خود غافل شده اند و خود در به دست آوردن كار و موقعيت مناسب دچار مشكل شده اند.
ديده ام جوانان خوشدلي را كه قصد كمك داشته اند اما به خاطر كم تجربگي و خامي بيشتر ضرر رسانده اند. بالاخره ديده ام كساني را كه به علت همين نوع كمك ها ودغدغه ها دچار غرور كاذب شده اند.

البته ممكن است كه جواني از همان ابتدا چنان فهيم باشد كه به هيچكدام از اين مسايل دچار نشود. اما گمان نمي كنم يك تذكر كوچك در اين باره در هموردا ضرري به كسي برساند. شايد به برخي اندكي بربخورد اما اين تذكرات من صرفا از روي خير خواهي است. بهتر آن است كه آنان كه جوانتر از ما هستند از اين گونه خطرات آگاه باشندو آنگاه قدم در چنين راهي بگذارند. در اين صورت احتمال ضرر ديدن از اين نواحي كمتر مي شود.

هدف ما در همورداهم همين بود ديگه! مي خواهيم كاري كنيم كه نسل بعدي به جاي تكراراشتباه هاي گذشتگان پيشتر بتازند و فيزيك ايران را به افق هاي بازتري برسانند

Qasem گفت...

درست می‌گویید. ممنون

Unknown گفت...

منجوق: به نظر من تصور شما از ایرانیان ساکن خارج بسیار اشتباه است. شما احتمالا این تصور را براساس حرف زدن با آن‌ها یا شنیدن حرف‌هایشان در جمع‌هایشان بدست آورده‌اید. درحالی‌که ایرانیان ساکن خارج - دست‌کم هم نسلان من-برای صحبت کردن بین خودشان یا با خارجی‌ها دو زبان کاملا متفاوت و حتی متضاد دارند. ما در بین خودمان از اوضاع درب‌وداغان ایران صحبت می‌کنیم ولی با خارجی‌ها که حرف می‌زنیم می‌گوییم ایران کشور گل و بلبل است. لازم باشد از احمدی‌نژاد دفاع می‌کنیم و قوانین ظالمانه‌ی کشورمان را هم توجیه می‌کنیم. خیالتان راحت باشد که اگر یک استاد خارجی بخواهد به ایران بیاید دانشجویان ایرانی وی، تنها او را به رفتن به ایران تشویق می‌کنند. خلاصه این تصور که ایرانی‌های ساکن خارج تصویر تیره‌ و تاری از ایران پیش خارجی‌ها می‌سازند بسیار اشتباه است. تصویر تیره و تار را رسانه‌های خارجی با بهانه‌هایی که به راحتی پیدا می‌کنند می‌سازنند و اتفاقا تمام تلاش ایرانی‌های ساکن خارج درست کردن این تصویر است. البته من وقتی از ایرانیان ساکن خارج حرف می‌زنم منظورم خودمان است و گرنه فلان اپوزیسیون خب ممکن است خیلی کارها بکند.

Unknown گفت...

این حرف هم که یک جوان بهتر است اول پروفسور کامل شود بسیار بی‌معنی است. هر کس در هر سنی به یک روشی می‌تواند به کشور خودش خدمت کند. همه‌ی خدمت کردن که یک سری کارگاه آموزشی گذاشتن نیست. منظورتان از بی‌تجربه‌گی را هم اصلا نمی‌فهمم. فکر‌ می‌کنم خیلی از ایرانی‌های ساکن خارج به خوبی با مسایل داخل و خارج آشنا هستند و خیلی خوب هم می‌دانند دارند چه کار می‌کنند. باز هم می‌گویم بخشی از مشکل اتفاقا در نگاه شما به ایرانیان ساکن خارج از ایران است. نگاهی که آن‌ها را دیگر خودی حساب نمی‌کند و بیشتر اسباب دردسر می‌داند. از این ور هم خب بعضی ایرانیان خارج از ایران ممکن است نگاه درستی به ایرانیان داخل ایران نداشته باشند. دو طرفه است. ولی دست‌کم شما در این وب‌لاگ این‌گونه خط کشی نکنید. این طور حرف زدن که مثلا « ثانيا به علت بي تجربگي ممكن است بيشتر ضربه بزند تا كمك و ثالثا ممكن است دچار غرور بيجا شود و اين توهم در او به وجود آيد كه اگر او نمي بود در جامعه فيزيك ايران تخته مي شد.» اصلا صحیح نیست و فقط این فاصله را زیاد می‌کند.

منجوق گفت...

ياسر جان

اميدوارم همانطوري باشد كه شما مي گوييد. اميدوارم مشاهداتي كه من داشته ام استثنا بوده باشند.

ناشناس گفت...

http://femirani.com/weblog/?p=259

ناشناس گفت...

How did it go?