ما ايراني ها به دستمال پارچه اي كه در سفره مي گذاريم مي گوييم دستمال سفره. اما به دستمال يك بار مصرف سرميز مي گوييم دستمال كاغذي. تنها وقتي اين دستمال كاغذي نقش و نگار خيلي جالب و زيبا داشته باشد آن را از مقام دست سفله"دستمال كاغذي" به مقام شامخ "دستمال سفره" ارتقا مي دهيم. اما" خارجي ها" مساوات را رعايت مي كنند و به هر دو ي اين ها
Napkinميگويند
جاي سفسطه بازان خالي ! اگر اينجا بودند بحث هاي شبه فلسفي راه مي انداختند و نتيجه مي گرفتندكه علت "ناكامي تاريخي" ما در همين است! من نمي خواهم آسمون ريسمون ببافم. فقط خواستم ياد آوري كنم دستمال كاغذي مورد نظر من
Napkin
است نه
tissue
به علاوه من معني آمريكايي اش را در نظر دارم نه "گلاب به رويتان" معني انگليسي اش را.
اما چند خاطره: تابستاني براي شركت در يك همايش به
Aspen
رفته بودم.
Aspen
منطقه زيبايي است. همايش هايي هم كه در اين شهر برگزار مي شوند استيل مخصوص به خود دارند. تمام تلاش بر اين است تا جو آرام و بدون تنش و غير رسمي باشد. ازجمله اين كه رئيس جلسه براي سمينارها تعيين نمي كنند. به تجربه دريافته اند در چنين جوي ايده هاي بيشتري متولد مي شوند. ايده يكي از مقاله هاي خودمن در جريان بحث در همين همايش شكل گرفت.
روزي در اين شهربا دوستان وهمكاران به يك كافي شاپ رفته بوديم. طبق معمول بحث فيزيك مي كرديم و احتياج به كاغذ شد. بازهم طبق معمول هيچكدام از ما فيزيكپيشگان كاغذ به همراه نداشتيم. دوستم سيلويا شروع به نوشتن روي دستمال كاغذي كرد. همسر يك از همكاران هم با ما بود . (زن و شوهر هر دو يهودي بودند! خانم هاي غير يهودي فيزيكپيشه ها كمتر تحمل بحث هاي بي سر وته ما رادارند و معمولا بحث را بر هم مي زنند!) وقتي صحنه را ديد از كيفش چند ورق كاغذ در آورد اما بقيه گفتند" ممنون اما تا روي دستمال ننويسيم" اصالت" نخواهد داشت.
در همايش
Moriond
كه همه ساله در كو ه هاي آلپ برگزار مي شود رسم بر اين است كه از شركت كنندگان براي بهتر برگزار شدن همايش در سال آتي نظر خواهي مي كنند.يادمه در اين جلسه يك آقاي ميانسال آمريكايي به عنوان انتقاد گفت
"مگر قرار نيست دستمال كاغذي سفيد باشد". تعجب كردم انتظار نداشتم يك مرد آمريكايي به رنگ دستمال توجه كرده باشد. با توضيحش متوجه ماجرا شدم:" وقتي روي دستمال آبي با خودكار آبي مي نويسيم چيزي معلوم نمي شود.
۲ نظر:
خيلي جالب بود. من از اين دست اطلاعات خيلي خوشم مياد. چون به جاي ايجاد ابهام، فضاي بيرون از اينجا رو شفاف ميکنه. و بدون نتيجه گيري به خواننده اين امکان رو ميده که خودش پيشبيني کنه در فضاي بيرون چه اتفاقهاي ديگهاي ميفته و چرا ميفته
Good point! Yes, now that you mention it napkins are quite an essential part of lunch talks.
However, I learned by experience that there is a distinction between a paper tissue and a napkin in English.
Once when we had just moved to US we had a friend over for dinner and as we were setting the table together she asked me where the napkins were so I just passed her the paper tissue box; She looked at it a bit confused and then politely smiled and said oh, I guess we could use paper tissues too they are like tiny napkins! Just occurring to us what the difference was, we smiled back and said well eating with spoons instead of forks pays back with saving on napkins!:)
Ghazal
ارسال یک نظر