۱۳۸۶ آبان ۲۴, پنجشنبه

اختلاف نظر بين كلئوپاترا و كنفوسيوس

در طول سال هاي سخت مشكلات مالي جردن و جين يكدله در دو جبهه مختلف با مشكلات مالي جنگيدند تا قلعه عزيزشان را از گزند مصادره كنندگان در امان نگاه دارند. اما همان طوركه انتظار مي رفت اندكي پس از حل مشكلات مالي اختلاف نظرها بين جين و جردن پديد آمدند. جين عجله داشت تا تمام ساختمان هايي كه در طرح اوليه استنفورد پيش بيني شده بودند ساخته شوند. او آرزو داشت قبل از مرگش طرح عظيم عمراني را كه به همراه همسر محبوبش ريخته بودند به طور مجسم مشاهده كند.تنها در اين صورت باور مي كرد كه زيباي خفته اش از بستر مرگ به پا خاسته.

در بعضي موارد انسان ها مستقل از فرهنگي كه در آن تربيت شده اند به يك گونه مي انديشند. جالب تر آن كه اين تشابه رفتاري محدود به مسايل طبيعي چون ميل به غذا يا مهر مادري و چيز هايي از اين دست نيست. حتي وقتي از اين نيازهاي اوليه فراتر مي رويم باز هم به الگو هاي رفتاري مشابه مي رسيم. تو گويي تمام ثروتمندان عالم معيار حشمت و جلال را در ساختمان هاي پرعظمت مي دانند!در اين مورد جين دقيقا مانند فراعنه مي انديشيد. او نيز چون كلئوپاترا, امپراطور و ژنرال هاي ژاپن, جهانگير شاه و مهاراجه هاي هند و...و بالاخره همچون ثروتمندان برجساز فرمانيه و نياوران نشين (همسايه هاي ما در پژوهشگاه)به دنبال ساخت ساختمان هايي بود كه "چشم آدم را بگيرد."


اماجردن به گونه اي ديگر مي انديشيد. او به مانند كنفوسيوس وبيشتر انديشمندان جهان باور داشت كه برترين سرمايه گذاري سرمايه گذاري بر روي "انسان" است. سرمايه گذاري بر روي "فكر" است. او معتقد بود كه اكنون كه مشكلات مالي حل شده به جاي ساختن كليساي پر زرق وبرق در وسط محوطه استنفورد بايد به استخدام استاد و توسعه دانشكده ها همت گذاشت.

آري! چنين اختلاف نظر هايي بين دو انسان كه هر دو خود را صاحبنظر مي دانند طبيعي است. اما باز هم به آن دو آفرين مي گويم چرا كه با اختلاف نظرهايشان به گونه اي كنار آمدندو نگذاشتند اين اختلاف نظر ها در دراز مدت سبب ويراني استنفورد شود. اين اختلاف به آن حد نرسيد كه دو دستگي و گسست نسل ها در استنفورد به وجود آيد. كه اگر مي رسيد مشكل"قحط الرجال" در استنفورد پس از گذشت يك نسل از بين نمي رفت و در نتيجه استنفورد در رقابت با دانشگاه هاي باسابقه و قدرتمند شرقي و همچنين در رقابت با همسايه جديدالتاسيس اش بركلي در مي ماند و از بين مي رفت! جين در اين ميان سزاوار تحسين بيشتر است.به ياد داشته باشيد كه از قديم گفته اند "خوبي از بزرگتره." در نوشته بعدي سعي مي كنم بيشتر به اين موضوع بپردازم.

۳ نظر:

ناشناس گفت...

I don't see the arguments mutually exclusive.
Culture is as much material as spiritual, and thoghts and imaginations realize themselves in mater, and mater (tools of any kind) helps us to examine and improve our thoughts.
At least in American pragmatist tradition context it is a presupposition.
Khosrow Ahsani Ghahreman

منجوق گفت...

Dear Khosrow,
I do appreciate that architecture
is a significant part of any culture. I was just poining out that intellectuals and the rich
are interested in different aspects of culture.

ناشناس گفت...

در مخالفت با شما نيست در بسط بحث است.
فراموش نكنيد كه منبع ثروت امريكايي ها وابسته به دانش و تكنولوري است و منبع ثروت ما بي شك دلار نفتي.اين موضوع براي كساني مثل كاتوزيان كليدي است. براي بحث شما جنبه اورسيمپليفايد شده اش اين است كه دانشمندان امريكا از منابع پولدارها هستند و براي همين پولدارها هم به دانشمندان توجه مخصوص تر از ما دارند.