۱۳۸۶ آبان ۱۹, شنبه

ريسك

در نوشته قبلي ام آوردم كه للاند با كار سخت و صرفه جويي شديد توانست در مدت سه سال سرمايه اي به هم بزند. اما اگر للاند مي خواست به همين روش ادامه دهد از حدي بيشتر پولدار نمي شد. للاندپس از پولدار شدن هم به كار سخت ادامه داد. طبعا نوع كاري كه در اين مرحله انجام مي داد بيشتر فكري و مديريتي بود تا بدني. اما آن چه او را قادر ساخت تا به آن اندازه ثروت بيندوزد قابليت او براي پذيرش ريسك هاي معقول بود.يكي از اين ريسك ها كه ثروت و قدرت للاند رابه طرز افسانه اي بالا برد سرمايه گذاري وسيع در كشيدن راه آهن شرقي-غربي آمريكا بود. در آن هنگام بيشتر پولدار ها از سرمايه گذاري در اين پروژه عظيم ابا داشتند. پروژه بي اندازه بلند پروازانه مي نمود. اما للاند نترسيد ودل به دريا زد.

خدا رحمت كند داريوش كبير را! اما من معتقدم اگر اين خط آهن ساخته نمي شد آن"ايالات" "ايالات متحده" نمي شدند. و اگر هم اتحاد خود را حفظ مي كردند تبديل به ابر قدرتي كه ما اكنون مي شناسيم نمي شدند! آري! براي رسيدن به موفقيت هاي بزرگ بايد توان و جرات امتحان راه هاي و ايده هاي جديد را داشت. البته با يد به اندازه كافي مطالعه كرد تا ريسك كار معقول باشد.


در كار فيزيك هم همچنين است. بايد به ايده ها ي جديد فكر كرد. اما نبايد هر ايده عجيب و غريبي را منتشر كرد. از كشور هاي جهان سومي و مخصوصا از جماهير شوروي سابق مدام مقاله هايي بيرون مي آيند كه تجسم ريسك نامعقولند. به ظاهر ايده هاي بلند پروازانه اي را مطرح مي كنند كه قرار است فيزيك را متحول كند اما اشكالات اساسي دارند. من هر وقت ايده نويي دارم كه اندكي با آنچه به طور معمول مطرح مي شود متفاوت است ابتدا ايده را مي نويسم و به يكي از فيزيك پيشگاني كه در اين زمينه تبحر دارد و من اورا در همايشي ديده ام مي فرستم و از او نظر مي خواهم. به اين ترتيب ريسك اشتباه فاحش كردن پايين مي آيد.در كشور هاي جهان سوم چون ارتباطات كمترند احتمال اشتباه فاحش بيشتر است. در نوشته "طوطيان هند" كه واكنش منفي از طرف برخي خوانندگان ايجاد كرد كوشيده ام شرح دهم چگونه مي توان نظر فيزيكپيشگان ديگر را به اندازه كافي جلب كرد تا به هنگام لزوم به ايميل هاي علمي آدم جواب دهند. جواب دادن به چنين ايميلي با جواب دادن به ايميل تبريك سال نو فرق دارد! اين كار يكي دو روز از جواب دهنده وقت مي گيرد. طبيعي است كه اول آدم بايد نظر طرف را جلب كند تا انتظار داشته باشد كه او برايش اين قدر وقت بگذارد.

در ضمن نظر خواستن از همكاران در مورد ايده ها كار عجيبي نيست خود من هم به طور مرتب از همكارانم در اروپا و آمريكا چنين ايميل هايي دريافت مي كنم. در مواردي كه محاسبات به موضوعات كاري من مربوط باشد از من مي خواهند ايده شان را بررسي كنم تا ببينم "آيا ايده كار مي كند." رسم بر اين است كه اگر شخص از مقداري بيشتر به غنا و پروراندن ايده كمك كرد جزو نويسندگان مقاله خواهد شد

۲ نظر:

ناشناس گفت...

http://iranianparliament.blogspot.com

ناشناس گفت...

در اين نوشته جاي توجه به اين كه علم يك نهاد است خال است. علم يك نهاد جامعه شناسانه است با تمام مشخصات همه نهاد ها .
اگر محور توجه “من“ بخواهد باشد‚ باز هم اين “من” وقتي در كنش و واكنش با نهاد است ‚ نمي توان پيچ هايش را باز كرد و به “من” روانشناسانه فروكاستش و فعاليت علمي را در آن بازبيني كرد و راه چاره عملي و موثري در آن پيدا كرد.
منظورم موضع اپيستميك شماست ‚