همگي مي دانيم جامعه فيزيك نوپاي ايران مشكلات متعددي دارد. فرهنگ علمي در آن جا نيفتاده. عده اي شارلاتان خون آن را مي مكند. عده اي مقاله سازي مي كنند و غيره. يك نفر در مقام معاون پژوهشي رئيس جمهور يا وزير بايد چاره اي براي اين گونه مفاسد علمي بينديشد. وظيفه اوست كه اين كاررا بكند
اما وظيفه يك دانشجوي دكتري وظيفه يك پست-داك و وظيفه يك استاديار چيز ديگري است. وظيفه اينان آن است كه كار تحقيقي خود را در حد توان خود خوب انجام دهند. پاييدن اعمال ديگران وظيفه آنها نيست. اگر كسي در موقعيت من و يا موقعيت يك دانشجو دغدغه خود را پاييدن ديگران قلمداد كند قطعا از وظيفه خود عقب مي ماند و در كار تحقيقي نمي تواند با همتايان خود در دانشگاه هاي معتبر دنيا كه ششدانگ حواسشان پي كار تحقيقي شان است رقابت كند.
ببينيد وضعيت ترافيك تهران واقعا اسفناك است اما وظيفه من اين نيست كه مشكل ترافيك تهران را حل كنم. خيلي زرنگ باشم بدون خلاف به گونه اي رانندگي مي كنم كه تصادف نكنم. وظيفه پليس را من نبايد انجام دهم. درجامعه علمي هم وظيفه معاون وزير را من نبايد به خود محول كنم. خيلي زرنگ باشم از آلوده شدن به فساد علمي موجود حذر مي كنم. فرض كنيم من حدو حدود توانايي ها و وظايف خود را ندانم و شروع كنم به زعم خودم مبارزه با فساد علمي موجود. نتيجه معلوم است:عقب ماندن از قافله علم جهاني- احساس تبختر و خود بزرگ بيني كاذب نسبت به جامعه علمي ايران و در نهايت سرخوردگي و افسردگي.
بعضي زن وشوهر هاي بي تدبير وقتي با هم دعوايشان مي شوند پاي فرزندانشان را به ميان مي كشند. اين كار غلط است! يه كودك دغدغه هاي خود را دارد بايد به فكر درس و مشق خودش باشد نه حل اختلاف پدر و مادر ويا داوري بين آنها . چه برسد به تنبيه يكي از آنها. اگر كودك فكر خود را به اين چيزها بدهد از رشد طبيعي خود باز مي ماند. پاي كودك را به اين مسايل كشيدن ارزش و احترام قايل شدن به او نيست خيانت در حق اوست!
درست است كه.
يك فيزيك پيشه جوان فردي عاقل و بالغ است اما آنچه كه بايد بياموزد تا در سطح جهاني كار علمي انجام دهد به اندازه كافي دشوار و وقتگير است. وقتي براي حل مسايل بزرگترها براي او نيست.
آنچه كه من گفتم در سطح فردي بود. در سطح پژوهشكده ها هم همين بحث را مي توان تكرار كرد.محمد مهدي شيخ جباري همين موضوع را در سطح پژوهشكده چنين بيان مي كند:
Although it is true that seeking political approval or evaluation for a
scientific act is absolutely wrong, no doubt, but at the same time I do
not think that in our small community at IPM this is a missed point
and at IPM this is not our immediate problem. I believe one should
separate problems we have regarding the physics research in Iran
by their level. Our main concern while at IPM must be
doing our best to make IPM improve we should try to make a thriving
scientific community, working with worldclass standards at IPM, which I am
confident we are way far from it. At the same time I believe in principle
we can, if we behave right and make right decisions at the right time.
The latter is quite non-trivial and need constant thinking and a thorough
consideration
۸ نظر:
من یه پیشنهاد دارم
حالا که ما با این دغدغه ها آشنا هستیم و به لزوم شکل گیری اجتماع علمی جهت رشد علم و تفکیک علم از شبه علم آگاهیم
و معتقدیم که تشکیل یک اجتماع علمی شاه کلید رشد علمی است، بیاییم و فیزیک پیشگی رو کنار بزاریم و حتی برای اندکی هم که شده سیاست پیشه شیم
حرف من اینه ما که با این دغدغه ها آشنا هستیم اگه نخوایم اوضاع رو تغغیر بدیم کی می خواد برامون اجتماع علمی درست کنه! اونایی که اصلا برای ثانیه ای به این مسائل حتی فکر نمی کنن!!!!
حميد عزيز
اگر شما آن قدر در خود احساس توانايي مي كنيد كه مي توانيد هم با مافيادر بيفتيد و هم در زندگي كاري خود به موفقيت برسيد و در سني كه اجتماع از شما انتظار دارد از نظر موقعيت شغلي-اجتماعي خود را به جاي تثبيت شده اي برسانيد كسي جلوي شما را نگرفته! به پيش بتازيد.
منجوق در خود چنين تواني حس نمي كند.
قصد هم ندارد كه مهره پياده شطرنج بازان نه چندان ماهر شود
اما يك چيز را بدانيد اگر به سن بالاي سي و پنج برسيد اما آن موقعيتي كه اجتماع از يك مرد سي وپنج ساله
انتظار دارد بر آورده نتوانيد بكنيد دچار دلزدگي و افسردگي خواهيد شد. مطمئن باشيد آنان كه اكنون شما را شير مي كنند كه "حمله به
سوي مافياي چه وچه" از افسردگي شما ككشان هم نخواهد گزيد
آنچه كه تا اين جا گفتم همه در سطح شخصي و فردي بود. اما در مورد اجتماع علمي!
يك فيزيك پيشه سي تا چهل ساله كه در حال تثبيت موقعيت
علمي شغلي در جامعه علمي جهاني
است
بسي بيشتر به كار اجتماع علمي مي آيد تا يك مبارز شكست خورده افسرده از نبرد با مافيا
من فکر میکنم در سطح فردی هر کسی باید وظیفهی خودش بدونه که بهبود کل سیستم هم تا جایی که بتونه کمک کنه. قرار نیست ما مشکل ترافیک رو حل کنیم ولی باید سعی کنیم تا جایی که بشه مثلا به هرکس که خلاف میکنه تذکر بدهیم. من فکر میکنم خیلی از تخلفات و اشتباهاتی که در ایران میشه به این دلیله که افراد متخلف از سوی هیچکس بازخواست نمیشن.
استدلال خطرناكي مي كنيد: اوليا و بچه ها، و چه ها كه به بچه ها نبايد گفت يا در جريانش نبايد قرار داد. نقش بچه؟ فكر نمي كنيد اين استدلال خطرناك است؟ اگر پيشكسوتان هم اين گونه فكر مي كردند يا فكر بكنند كه ديگر همه بچه هستند. من اينگونه فكر نمي كنم، و گرچه مي فهمم در مثل مناقشه نيست، اما حتي با مضمون كلي آن هم مخالفم. من هركس را كه وارد اجتماع فيزيك مي شود، دست كم از پسا دكتري به بعد جزو اين خانواده مي دانم و توانا در فهم هر آنچه در اين وبلاگ نوشته مي شود و اينكه لازم است همه اين حرفها را بشنوند. اگر موردي را صلاح ندانم قطعا" نخواهم نوشت. توجه داشته باشيد كه دنياي حاضر دنيايي بسيار بازتر از گذشته است؛ آنرا نمي توان و نبايد بسته انگاشت. مفهوم محرم و نامحرم هم عوض شده است. اينكه براي رشد اجتماع فيزيك، مثلا" در پژوهشگاه، چه بايد كرد حرف ديگري است.
رضاي عزيز
الحق والانصاف شما در فن كلام و خطابه بسيار متبحر هستيد. دست به نكته خيلي ظريفي هم گذاشته ايد. علي الاصول من منجوق تازه دكتر شده وقتي از جانب استاد جا افتاده اي كه سالها مشاور رسمي بالاترين مقام اجرايي مملكت بوده مي شنوم كه خيلي خيلي مهم هستم و اگر بجنبم و مشت محكمي بر دهان مافيا بزنم اجتماع علمي را در ايران رشد خواهم داد و رنسانس علمي در جامعه اسلامي ايران به وجود خواهم آورد بايد چنان مشعوف شوم كه فوري از هول هليم بيفتم تو ديگ.
علي الاصول با اين حرف هاي شما تشويق مي شوم تا
به بسيج جمعي توده هاي فيزيك پيشه متعهد و پاك نهاد در مبارزه با مافيا بيوندم. بر خود نهيب مي زنم كه خودخواه نباشم و منافع شخصي ام را در راه آرمان بزرگ به وجود آوردن رنسانس علمي در كشورهاي اسلامي و به وجود آوردن اجتماع علمي به دور از مافيا و فساد فدا كنم.
به قول همان صدا و سيما يي كه شما از آن انتقاد مي كنيد
"هر كه داردبه سرش شور و نوا بسم الله
اما من از اين حرف ها هيجان زده نمي شوم. معتقدم براي اين كه از لحاظ علمي به جايي در خور توجه در مقياس جهاني رسيد بايد كار تخصصي كرد و آن هم با حركت توده اي و بسيجي از نوعي كه شما تبليغ مي كنيد جور در نمي آيد.
شما نظرتان را گفتيد من هم نظرم را ابلاغ كردم. نظر شما قطعا طرفداران بيشتر ي پيدا خواهد كرد. اما اميدوارم كه نظر من هم طرفداراني هر چند از نظر تعداد اندك بيابد و الا آرزوي داشتن يك جامعه تخصصي علمي را كه در سطح بين المللي قابل عرضه باشد تا بيست سال ديگر هم نمي توان در سر پروريد
مبادا خداي ناكرده اين گونه تعبير شود كه من در حسن نيت دكتر منصوري شك دارم. به هيچ وجه. در اين كه ايشان دلسوز جامعه فيزيك ايران هستند و براي اعتلاي آن عمرو وقت عزيزشان را صرف كرده اند هيچ شكي نيست. در خدماتي هم كه كرده اند هم همين طور. خود من هم جزو مصرف كنندگان نتايج زحمات ايشان هستم و در نتيجه همواره سپاسگزارم. اما روشي را كه براي براي برخورد با مسايل ارائه مي دهند به هيچ وجه قبول ندارم.
آنان كه در نسل قبل از من اما بعد از دكتر منصوري اين راه را رفته اند علي رغم تمام هوش و استعدادشان با معيارهاي من آدم هاي موفقي از آب در نيامده اند. گلي هم بر سر جامعه فيزيك نزده اند.
اگر من و امثال من در جو رقابتي تر امروزين همان راه را برويم از آنها هم ناموفق تر خواهيم شد.
مي شويم مبارزين پر مدعاي شكست خورده افسرده ....
خوشبختانه راه هاي ديگري نيز وجود دارند كه ما نسل جوانتر در اين دنياي ارتباطات خود به تدريج مي توانيم
كشف و يا ابداع كنيم
كدام به هم پريدن؟ چرا يك گفتمان انتقادي سالم و سازنده را به هم پريدن مي ناميد؟ بياييد ياد بگيريم كه يك جمع كوچك، مانند پژوهشگران پژوهشگاه در سه پژوهشكده علوم فيزيكي، كه بسيار به هم وابسته هستند، به خاطر درخشاني در علم از هم انتقاد كنند، شجاعت دارند مطلبي را كه عده اي فقط شفاها" واگويه مي كنند به نوشتار در بياورند، يكديگر را متحمل كنند، از يكديگر ياد بگيرند، به خصوص ياد بگيرند اين گفتمانهاي انتقادي نه تنها در امور پژوهشي روزمره تأثير نگذارد بلكه باعث رشد فعاليتي علمي بشود، و نيز باعث رشد انسجام دروني اين گروه كوچك ! اگر كساني خيال مي كنند اين بحثها پاره پاره شدن يا به هم پريدن است پويايي جامعه علمي ايران را درست نمي شناسند. بله من از منجوق انتقاد كرده ام، او هم از من، ولي انصافا" نه تنها شجاعت وي را تحسين مي كنم، بلكه آرزو داشتم تعداد پژوهشگران جواني از اين دست در پژوهشگاه و ايران بسيار بيشتر بودند. خداوند آن روزي را نياورد كه همه ما بل بل گو باشيم و همه اش انتظار تحسين داشته باشيم. اين روز مرگ فعاليت علمي هم خواهد بود. بسيار خوشحالم كه همه ما تمرين گفتگوي انتقادي مي كنيم. سلامت و رشد جامعه كوچك علمي ما در اين نيست كه چه كسي حق دارد، نسل جديد يا نسل گذشته، بلكه سلامت در اين است كه از هم انتقاد مي كنند، و با هم كار مي كنند، و از اين طريق به درخشاني علم و انسجام گروهي كمك مي كنند. انتقادهاي رفتار اجتماعي را در همكاري علمي دخالت نمي دهند و هر دو كار را لازم و ملزوم يكديگر مي دانند.
كدام به هم پريدن؟ چرا يك گفتمان انتقادي سالم و سازنده را به هم پريدن مي ناميد؟ بياييد ياد بگيريم كه يك جمع كوچك، مانند پژوهشگران پژوهشگاه در سه پژوهشكده علوم فيزيكي، كه بسيار به هم وابسته هستند، به خاطر درخشاني در علم از هم انتقاد كنند، شجاعت دارند مطلبي را كه عده اي فقط شفاها" واگويه مي كنند به نوشتار در بياورند، يكديگر را متحمل كنند، از يكديگر ياد بگيرند، به خصوص ياد بگيرند اين گفتمانهاي انتقادي نه تنها در امور پژوهشي روزمره تأثير نگذارد بلكه باعث رشد فعاليتي علمي بشود، و نيز باعث رشد انسجام دروني اين گروه كوچك ! اگر كساني خيال مي كنند اين بحثها پاره پاره شدن يا به هم پريدن است پويايي جامعه علمي ايران را درست نمي شناسند. بله من از منجوق انتقاد كرده ام، او هم از من، ولي انصافا" نه تنها شجاعت وي را تحسين مي كنم، بلكه آرزو داشتم تعداد پژوهشگران جواني از اين دست در پژوهشگاه و ايران بسيار بيشتر بودند. خداوند آن روزي را نياورد كه همه ما بل بل گو باشيم و همه اش انتظار تحسين داشته باشيم. اين روز مرگ فعاليت علمي هم خواهد بود. بسيار خوشحالم كه همه ما تمرين گفتگوي انتقادي مي كنيم. سلامت و رشد جامعه كوچك علمي ما در اين نيست كه چه كسي حق دارد، نسل جديد يا نسل گذشته، بلكه سلامت در اين است كه از هم انتقاد مي كنند، و با هم كار مي كنند، و از اين طريق به درخشاني علم و انسجام گروهي كمك مي كنند. انتقادهاي رفتار اجتماعي را در همكاري علمي دخالت نمي دهند و هر دو كار را لازم و ملزوم يكديگر مي دانند.
رضا
ارسال یک نظر