در بين همكاران ما اصطلاحي رايج است به نام نوابيغ. نوابيغ به افرادي اطلاق مي شود كه از فيزيك و تئوري هاي متنوع آن چيز زيادي نمي دانند اما با خواندن يا ورق زدن يكي دو كتاب عمومي احساس نبوغ كرده فرضيه هاي فيزيكي ارائه مي دهند و به زعم خود انيشتين را ضربه فني مي كنند و هاوكينگ را فتيله پيچ. پديده نوابيغ مختص ايران نيست و در بيشتر كشورها اعم بر پيشرفته و درحال توسعه رواج دارد.
چندي پيش جامعه نوابيغ بين المللي يك طومار الكترونيكي (پتيشن) با هدف متوقف ساختن پروژه ال-اچ-سي امضا مي كردند. شنيدن ماوقع خالي از لطف نيست. بنا به برخي مدل هاي فيزيك وقتي ذرات در ال-اچ-سي
به انرژي هاي بالا ميرسند توليد ريز سياهچاله مي كنند.بديهي است كه اين نوع سياهچاله ها با سياهچاله معظمي كه در مركز كهكشان ما قرار دارد تفاوت دارند. در واقع نيمه عمر آن ها به قدري كوتاه هست كه بلافاصله پس از توليد از بين مي روند. البته همان گونه كه انتظار مي رفت اين فرضيه توجه ژورناليست هايي كه ستون علمي مجلات را مي نويسند جلب كرده. حتي يكبار روزنامه نگار تيز هو شي سئوال كرده بود كه اگر محاسبات درست نباشد و اين ريز سياهچاله ها از بين نروند چه مي شود. نوابيغ هم در اين ميان خبر دار شده نگران شده اند كه بعله اين فرانكشتاين هاي قرن بيست و يكم مي خواهند در ژنو شتابگر ي بسازند كه با تو ليد سياهچاله زمين زيباي ما را به كام نابودي خواهد كشاند. بشتابيد ودر پروژه را تخته كنيد. البته كسي پتيشن بلند بالاي آنها را جدي نگرفت و سر و صدايشان تنها اسباب مزاح شد. اما با توجه به متني كه من در زير نوشته ام مي توان جواب آن روزنامه نگار تيز هوش را داد. ببينيد از ازل (بخوانيد از چهار ميليارد سال پيش)زمين در معرض تابش پرتو كيهاني با انرژي معادل و يا حتي بيش از آنچه كه از ذرات ال-اچ-سي انتظار مي رودبوده است اما تا كنون ما مشكل سياهچاله نداشته ايم!
۲ نظر:
این نوابیغ شامل حال برخی از همکاران خودمان نیز میشود و یا حتی گاهی اوقات خودمان که فکر میکنیم به صرف خواندن فیزیک خود را بالاتر از دیگران و حتی متخصین رشته های دیگر می دانیم و در امور کاری
آنها اظهار نظر می کنیم.
به عنوان مثال می توان به رسم الخط فارسی که این روزها هر کدام از همکارانمان به گونه ای که خود می پسندد بدان می پردازد اشاره نمود. آیا اساتید ادبیات را کمتر از خود، فارسی دان میدانیم؟
با شما موافقم. يكي ديگر از نمود هاي خود برتر بيني كاذب همكاران ما مسخره كردن مردم به علت آداب و اعتقاداتي است كه به زعم آنها خرافات محسوب مي شوند. در برج عاج خود مي نشينند و ايراد مي گيرند كه چرا فلان مادري كه فرزند بيمار لاعلاج دارد به فلان ضريح دخيل مي بندد.
به برج عاج نشين بودن ايرادي نمي گيرم. اما بايد حدوحدود خود را شناخت.
بررسي آداب و سنن وعقايد خود علمي است جداگانه با روش شناسي مخصوص به خود.
من يكي كه همان رسم الخطي را به كار مي برم كه در مدرسه آموخته ام.
ارسال یک نظر