۱۳۸۶ خرداد ۶, یکشنبه

فيزيك پيشگي را با ولتر صفتي كاري نيست

در قرن هجدهم ميلادي در فرانسه روسيه و ديگر كشورهاي اروپايي هر كه اندكي بيشتر از متوسط جامعه سواد داشت به نوعي وظيفه خود مي دانست كه به عقايد مذهبي مردم بپرد. كم كم از اين تب كاسته شد. هم اكنون فيزيك پيشگان آمريكايي و اروپاي غربي با پشت سر گذاشتن فجايع جنگ
جهاني و تجربه تلخ نابود شدن همكاران يهودي خود به اين موضوع بسيار حساس هستند
از نظر آنان فرد با فرهنگ كسي است كه به عقايد و رسومات ساير همكاران احترام قايل شودو به هيچ وجه سخني كه از آن رنگ و بوي توهين به نژاد يا مذهب استشمام شود به زبان نيارد


فرد روشنفكر ديگر آن نيست كه به جا آوردن مراسم مذهبي خاص را به سخره مي گيرد بلكه آن كسي است كه به همه عقايد احترام مي گذارد و لو آن كه آنها را نپذيرد.

البته هم من و هم بيشتر آشنايان و دوستانم در غرب با همكاران هندي بنگلادشي چيني و رومانياي و غيره مواجه شده ايم كه با تحقير برخي رسومات ما قصد منورالفكر نشان دادن خود را داشته اند اما انصافا چنين حركتي رااز افراد تحصيل كرده اي كه در مكتب فكري كشورهاي پيشرفته تربيت شده اند نديده ام. در كشور هاي پيشرفته به فراست دريافته اند كه با اين كار قواي جامعه علمي بيهوده به هدر مي دهد باعث دلچركيني هاي بي مورد مي شود و اختلاف هايي راه مي اندازد كه برعكس اختلافات رايج بر سرتقسيم بودجه و امكانات به آساني از دل زدوده نمي شود.


هر كدام از نويسندگان هم وردا عقايد و پارادايم هاي عقيدتي-سياسي خود را دارند اما من از آنها خواهش مي كنم در كنايه هايي كه به كار مي گيرند از آنها استفاده نكنند. چرا كه برخي
از خوانندگان شايد عقيده اي متفاوت داشته باشند.
نكته اشتراك ما در اين جا علاقه به علم فيزيك و تلاش براي پيشبرد پژوهش در داخل است نه عقايد سياسي و مذهبي.

لطفا از گفتارو كنايه هاي سياسي-عقيدتي-مذهبي بپرهيزيد. اين توصيه من به علت ترس نيست. نگرانم اين كار ما را از هدفمان باز دارد.

جامعه فيزيك ايران طفل خردسالي است كه تازه دارد تاتي تاتي مي كند. نبايد پشت سرآن تريلي اصلاحات سياسي-اجتماعي-عقيدتي بست.
به علاوه ما در اين زمينه حرفي براي گفتن نداريم. اظهار نظر ما در اين موارد از جنس تئوري هاي "نوابيغ" است در مورد نسبيت خاص
و شايد هم مزخرف تر.


شايد بگوييد وضعيت اجتماعي-سياسي الان ايران هنوز شبيه اروپاي قرن هيجده است پس ما به ولتر بيشتر احتياج داريم تا فيزيك پيشه.
من چنين فرضي را قبول ندارم اما حتي اگر آن را بپذيريم باز هم
اصرار مي كنم يك نفر فيزيك پيشه بايد از ولتر صفتي پرهيز كند. ببينيد كشور ما در خيلي از شاخه هاي فن آوري ده ها سال از كشورهاي پيشرفته عقب تر است اما اين به اين معني نيست من فيزيك پيشه تئوري پرداز بايد اين مشكل را حل كنم. اين كار مهندسان است و در جاي خود كار بسيار ارزشمندي نيز مي باشد اما ما ديگر قبول كرده ايم كه كار ما چيز ديگري است.
از نظر من اداي ولتر در آوردن يك فيزيك پيشه بي معني تر از اداي مهندس وصنعتگر در آوردن توسط اوست.
متاسفانه بيشتر ما فيزيك پيشه ها هم به مانند عوام كار محققان علوم انساني را سهل مي گيريم و فكر مي كنيم با چند تا اظهار نظر آبكي مي توانيم پا در كفش آنها كنيم.


در پايان يادآوري مي كنم
(تقسيم بندي اي كه كرده ام طبعا نا دقيق است. ابوريحان خودمان هزار سال پيش از دانشمندان فعلي غرب هم بازتر به مسئله تنوع آرا و مذاهب مي انديشيد
از طرف ديگر.
برخي از همكاران هندي و غيره نيز بسيار معقول با اين مسئله برخورد مي كنند. اميدوارم همين نوشته من حمل بر ريسيسم و نژاد پرستي نشود
واقعيت اين است كه ما برخلاف غربيان به صورت سيستماتيك آموزشي براي برخورد با عقايد مختلف نديده ايم. بزرگتر هايمان هم تاكيدي روي اين موضوع نكرده اند. حتي در خيلي از موارد الگويي خلاف آن ارائه داده اند

۵ نظر:

ناشناس گفت...

یه مشکلی که ما ایرانیها به طور عمومی داریم همینه که یه جورایی بهش اشاره کردین: توی هر موضوعی نظر کارشناسی میدیم. حتی کسانی که سواد هم ندارن از این مشکل رنج میبرن(البته کلی هم کیف میکنن!!) حتی من فکر میکنم وقتی یه ادم ایرانی یه مدرک دکتری بگیره دیگه خیلی سخت تر میتونه جلوی خودشو بگیره و در موضوعاتی که تخصصی نداره نظر کارشناسی در نکنه. تمرین لازمه که بتونیم این حس فی البداهه نظریه دادن رو کنترل کنیم!!!

Qasem گفت...

انونی‌موس عزیر گاهی وقتها موضوع بر عکس هم می‌شود. یعنی اتفاق می‌افتد که متخصصی به هیچ وجه سخن و ایده‌ی متخصص‌های دیگر در زمینه‌ی تخصصشان را حتی گوش نیز نمی‌دهد

ناشناس گفت...

I also had the same impression as you that western educated physicists are very polite and hardly make racist comments however in my experience they are very conversant and straight about religious beliefs e.g. Weinberg does not hesitate to comment on it publically, or it is usually the main topic on cosmic variance blog.

ناشناس گفت...

Yes Ghazal, they discuss religious matters freely but they do not stop you mockingly and question why you have a particular belief.


I am not concerned about seriuos discussions about religion. Careless references and jokes about religion are what I am most worried about.

Let me give you an example.
As you know in English Bible with capital B means "enjil" while bible
means any serious reference book.
In Iran, some professors to show off their open-mindedness and their knowledge of western culture
replace "bible" with Qoran and say in the class "this book is ..."

Well this is an insult for a strict muslim and many in that class are strict muslems. Even if they are tolent enough not to overreact, they will feel excluded
from the scientific community.
What we gain from it?

ناشناس گفت...

تازگی کتاب هویت و خشونت اثر آمارتیا سن رو خوندم. از خواندن بحث دوستان یاد این کتاب افتادم. از نظر سن لب مطلب در یک بعدی دیدن آدم های مختلف و هویتشان است.
البته یک بحث نیبی گرایی فرهنگی هم خیلی رایج است که من خودم را به آن نزدیک احساس نمی کنم.
در ضمن سن اقتصاد دان است و موضوع کتاب هم ارتباط فرعی با تخصصش دارد.
من نظریه شما را قبول دارم اما این طور فرمول بندی می کنم که خیلی ها بیشتر از تجربه خودشون حرف می زنند. یعنی از راهی که ذهنی و عینی نرفتند به عنوان مطلع صحبت می کنند. شما حق دارید این یک مشکل روانی_کاگنیتیو خیلی شایع هست.
دکتر رضا منصوری نوشته بود تصور ایرانی از دانشمند بیشتر شبیه یک همه چیز دان است. به نظر من ریشه در فرهنگ ما دارد که مثل خیلی از فرهنگ های قدیم حکیم در آن همه چیز دان بود. البته در ساخت زمان خودش معیوب نبوده اما در دنیای امروز کاملا شبیه عقده خودبزرگ بینی است.
از طرف دیگر یک عده هم هستند که جز باریکه راه تخصصی شان از باقی عالم و آدم بی خبرند.
این ها مثلا در پزشکی مشکل درست می کنند و الان سعی بر این است که کسانی با دید جامع تر اگر چه کم عمق تر وارد سیستم بشوند و در جای خودشان کار کنند. البته که نه جای همه متخصص ها.