۱۳۸۶ اردیبهشت ۲۵, سه‌شنبه

چه عجب

يه هفته پيش مطلبي نوشتم در باره علاقه فيزيكدانان به حفاظت از محيط زيست تحت عنوان "بوفالوهاي آزمايشگاه فيزيك ذرات". بنا به دليلي كه معلومم نشد اين نوشته در آرشيو ظاهر نشد تا به امروز كه آن را دوباره پست كردم . متن را در پايين مي توانيد بخوانيد.

سال پيش مركز يك مهمان آمريكايي داشت.او با تحسين مي گفت كه در ايران استقبال مردم در استفاده از لامپ كم مصرف چشمگير است. مي گفت متاسفانه در آمريكا مردم به استفاده از لامپ هاي پر مصرف گرايش بيشتري دارند چون قيمت اين لامپ ها كمتر است. اظهار تاسف مي كرد از اين كه هموطنانش فقط سود كوتاه مدت را در خريد هايشان ملاك قرار مي دهند. با خود گفتم چه عجب! در يك مورد هم ما پيشرفته تر باشعورتر و آينده نگر تر عمل كرده ايم.


حفاظت از محيط زيست جزو علايق و دغدغه هاي شخصي من است. اما غرضم از نوشتن اين مطالب در هموردا چيز ديگري است. معمولا ما نمي دانيم سر صحبت رابا فيزيكدانان غربي چكونه باز كنيم. از كدام در وارد شويم تا صحبت رابه بحث مورد علاقه مان در مورد فيزيك بكشانيم و از معلوماتشان استفاده كنيم. مسايل مربوط به محيط زيست (برعكس بحث در موارد سياسي مذهبي و فرهنگي) از جمله مواردي است كه
منجر به سوء تفاهم و تنش نمي شود. امابا اين حال بحث در باره آن براي همكاران خارجي جذاب است.

متاسفانه معلومات ما درباره محيط زيست كشور خودمان كم است.
گمان نمي كنم در صد قابل توجهي از همكاران ما بدانند
آن گوري كه بهرام مي گرفت چه نوع جانوري بود.

هیچ نظری موجود نیست: