۱۳۸۶ بهمن ۲۵, پنجشنبه

Commanding respect

همه ما بارها شنيده ايم و خوانده ايم كه نحوه نگرش جهان بيني غربي به انسان و احترام به او با آنچه كه در جهان بيني شرقي وجود دارد متفاوت است. اين تفاوت در نحوه نگرش در قوانين مدني و جزايي منعكس شده است.من نمي خواهم هيچكدام از اين دو را ارزيابي كنم. نظر خاصي هم در اين مورد كه كدام بهتر است نمي دهم. اما در داخل پارانتز تاكيد مي كنم تنها كسي صلاحيت اظهار نظر دراين موارد را دارد كه به واقع داخل اجتماع باشد و فرهنگ زنده اقشار مختلف جامعه را از نزديك بشناسد. اگر قوانين جزايي كشور بي توجه به باور هاي عموم مردم تنظيم شوند ضربات غير قابل جبراني خواهيم ديد. چرا كه در اين صورت مردم خود مستقيما به زعم خود عدالت را اجرا خواهند كرد كه عواقب وخيمي در پي خواهد داشت.از طرف ديگر اگر قوانين با فرهنگ صد سال پيش مردم تنظيم شده و همراه با رشد مردم رشد نكرده باشند مشكل آفرين خواهند بود. از طرف ديگر بايد دانست دريك جامعه هفتاد ميليوني مثل جامعه ايران افراد باطرز فكرهاي خيلي متنوع و(درجه) حساسيت هاي متفاوت وجود دارند. همه جامعه مثل ما و همفكران ما نيستند. اظهار نظر در مورد اين مسايل كار ساده اي نيست كه با خواندن دو سه گزارش و يا بلغور كردن چند شعار و كلمه قلمبه سلمبه بتوان از پسش بر آمد. اين كار سخت و تخصصي را به متخصصينش وا مي نهم و به مسايل ساده و پيش پا افتاده كه از قضا "توشون مونديم" بر مي گردم.

بيشتر ما از اين كه رفتار غير محترمانه اي با ما مي شود در فغانيم.اما من از شما سئوال مي كنم فكر مي كنيد برخورد كارمندي كه شغل او سر وكله زدن با ارباب رجوع است چقدر به مباني فلسفي جهان بيني متفكران جامعه اش ربط دارد؟ فكر مي كنيدچنين كارمندي-چه در ايران چه در غرب- چقدر از برخورد اومانيست ها و ارباب كليسا در رنسانس تاثير گرفته است؟ فكر مي كنيد براي اين كارمند انگيزه
Botticelli
از به تصوير كشيدن "تولد ونوس" اهميتي دارد؟
البته كه اهميتي ندارد.ما افراد تحصيلكرده زيادي مسايل را پيچيده مي كنيم!برخورد او با ما بيشتر از همه به دو چيز بستگي دارد: اول اين كه آن روز اين خانم ويا آقا چقدر سرحال باشد ودوم اين كه ما در برخورد كوتاه خود با او چقدر حس احترام او را بر انگيخته ايم


مي دانم آنچه كه مي گويم به خيلي ها بر خواهد خورد! اما عيبي ندارد! اين حرف بايد در جايي گفته شود: بيشتر ما كه تحصيلات عالي داريم در جلب حس احترام در برخورد اول عاجزيم! كلمه سنگين "عاجز" را به عمد انتخاب كردم. اعتراف مي كنم دوستان مدرسه من كه پس از گرفتن ديپلم ازدواج كردند و به دانشگاه نرفتند در اين زمينه از من خيلي پيشرفته تر هستند. نسل هاي قبل از ما اين ضعف خود را پشت عنوان دكتر و يا مهندس خود قايم مي كردند اما با وجود كثرت تعداد دكتر و مهندس در اين دوره و زمان ديگر اين كار امكان پذير نيست. بايد عيب هاي خود را در آينه ديد و اصلاح كرد.


تا كيد مي كنم لزوم فراگرفتن برخورد هاي احترام برانگيز مختص ايران نيست. اين يك مسئله جهاني است.ايرانيان معمولا وقتي به خارج مي روند افتاده تر و "دست پايين تر" با كارمندان اداره ها و ... برخورد مي كنند درنتيجه كمتر بي احترامي مي بينند. چه بسا اگر رفتار "دست بالاي"خود با هموطنان را در خارج هم تكرار كنند بيش از ايران با برخورد تند و خشن
مواجه خواهند شد البته "دست پايين" رفتار كردن هم چاره كار نيست


همان طوري كه گفتم اين مسئله يك مسئله جهاني است. قشر اهل مطالعه و تحصيلكرده غربي برعكس قشر مشابه در ايران مشكلات را فرا فكني نمي كنند.سعي نمي كنند آنها رابا لطايف الحيل به مسايل شبه- فلسفي شبه-تاريخي ربط دهند و از آن معضلي لاينحل بسازند و بعد بنشينند و به حال خود به خاطر اين مشكل لاينحل دل بسوزانند. غربي ها سعي مي كنند براي اين گونه مسايل خود راه حلي پيدا كنند. ده ها كتاب براي جلب احترام در نظر اول نوشته شده كه از قضا خيلي پرطرفدارند. وبسايت هاي زيادي هم در اين زمينه وجود دارند. در اين گونه كتاب ها و سايت ها توضيح مي دهند كه چگونه با دقت در نحوه برخورد مي توان حس احترام طرف مقابل را بر انگيخت. من خواندن بلاگ زير را به علاقه مندان توصيه مي كنم.

How to Command Respect through Body Languageدر اين وبلاگ آمده است:





Here are some pointers to help you emulate these confident people and command respect from those around you.
.....

. If the situation calls for paperwork, be sure to keep your papers in order with easy access to avoid looking disorganized.

.....


بيشتر اين توصيه ها به كار آغاز كردن صحبت و بحث با فيزيكپيشگاني كه براي بار اول در همايش ها مي بينيم هم مي آيند.

۸ نظر:

منجوق گفت...

باز هم تاكيد مي كنم خود من در اين زمينه ها بيشتر از بقيه دوستان ضعيفم. اتفاقا اين نوشته تند و تيز را براي اين در هموردا گذاشتم تا از سر رودربايستي هم كه شده مجبور شوم ضعف هايم را برطرف كنم. در آن بلاگي هم كه معرفي كردم انواع و اقسام توصيه ها آمده بود من مخصوصا نقطه ضعف خودم را كات-اند-پيست كرد.

ناشناس گفت...

فرافکنی یعنی چی؟ من این کلمه رو نمی فهمم! :-(

ناشناس گفت...

از آنجا که کل بحث این وبلاگ دربارهٔ فیزیک‌پیشگان ایرانی و فیزیک‌پیشگی در ایران است، بد نیست که لینک وبلاگ‌های فیزیک‌پیشگان ایرانی دیگر را هم در کنار ویلاگ بیاورید. بودن لینک محققان دیگر مقیم ایران هم بد نیست (به‌خصوص رشته‌های علوم پایه و ریاضیات).

منجوق گفت...

ياور عزيز
پيشنهاد خوبي مي كنيد. اجازه بديد ببينيم بقيه دوستان چه نظري دارند.


لوسين جان

فرا فكني يعني از سر باز كردن و سلب مسئولين از خود.

با مثال توضيح مي دهم تا واضح تر باشد.
فرض كنيد من در نامه هاي اداري ام غلط هاي املايي يا انشايي دارم و يا هنگام صحبت كلمات را جويده جويده ادا مي كند و يا از استدلال ها و كلماتي استفاده مي كنم كه براي جمع قابل فهم نيستند و يا در هنگام برخورد با آدم ها آنقدر وول مي خورم و گيج بازي در مي آورم كه در آنها اين تصور به وجود مي آيد كه من چيزي حاليم نيست. طبيعي است با چنين وضعيتي -چه در ايران و چه در خارج- بقيه مرا زياد جدي نخواهند گرفت و آن گونه كه مي خواهم -ويا باور دارم حقم است- به من احترام نخواهند گذاشت. برخورد منطقي آن است كه با تمرين اين اشكالات رفتاري وگفتاري را مرتفع كنم (چيزي كه اگر لجبازي را كنار بگذارم و اراده كنم در عرض يكي دو ماه موفق به انجام دادن آن خواهم شد). اما فرافكني اين است بگويم من كه "خانم دكتر منجوق از فرنگ برگشته ام" من كه ايرادي ندارم لابد جامعه اشكال دارد. شايد چون من زن هستم در اين جامعه مردسالار تحويلم نمي گيرند. شايد چون در ايران رنسانس اتفاق نيفتاده به من به عنوان انسان ارزش قايل نيستند. يا فحش جورناليستي سر دهم و بگويم بقيه چون فاشيست و يابنيادگرا هستند به حرف من توجه نمي كنند. رويه دوم مصداق فرافكني است


توضيح: فاشيست و بنيادگرا ناسزا نيستند. هر دوي اين كلمات معناي دقيق و مشخصي در علوم سياسي دارند . اما در عمل
به علت حساسيت هايي كه به دلايل تاريخي به وجود آمده از اين كلمات به عنوان فحشي براي تحريك قشر روزنامه خوان اما نه چندان عميق استفاده مي شود.

ناشناس گفت...

:-) حالا که به املا و نگارش اهمیت می‌دهید، بی‌زحمت عنوان وبلاگ را نیز از «هم وردا» به «هم‌وردا» تغییر دهید. «هم‌وردا» یک کلمهٔ مرکب است و نباید بین «هم» و «وردا» فاصله باشد (یا بی‌فاصله باشد، یا با فاصلهٔ مجازی).

ناشناس گفت...

سلام بر فیزیک‌پیشگان عزیز. من یه سوال دارم که مدتی است ذهنم را مشغول کرده نمی‌دانم در کجای وبلاگ شما باید مطرح کنم لذا همینجا می‌گم:
چرا وقتی یه دانشمند ( مثلا یک فیزیک دان) می‌خواهد برای پارامتری یا پدیده‌ای نامی بگذارد، از کلماتی استفاده می‌کند که قبلا دارای مفهوم هستند، چرا او از کلمات بی‌معنا استفاده نمی‌کند. مثلا انرژی یا زمان یا معادله حالت یا موج .... اینها کلماتی هستند که توسط فیزیکدانها اختراع نشدند بلکه قبلا در ذهن بشر دارای موجودیت بوده‌اند

منجوق گفت...

ياور عزيز
ممنون از تذكرت. من بعد از اين رعايت مي كنم.

شينا جان
زبانشناسي فيزيك در تخصص سيما و دكتر رضا منصوري است. جواب دقيق و تخصصي را مي توانيد از ايشان بگيريد. نظر غير كارشناسانه من اين است كه براي اين كه به خاطر سپردن كلمات ساده تر باشد از كلمات و يا بن هايي استفاده مي شود كه افراد از قبل نسبت به آنها احساسي داشته باشندو مفهوم مورد نظر را در ذهنشان تداعي بكنند

ناشناس گفت...

منجوق جان

بابت جواب خیلی ممنون ام! :-) من همین الان تونستم این صفحه رو ببینم، چون سرعت اینترنت دانشگاه کفاف باز کردن این صفحه رو نمی کنه! :))

حالا که معنی فرافکنی رو فهمیدم، با حرف ات کاملا موافق ام!