۱۳۸۷ شهریور ۹, شنبه

حمایت از نخبگان!

چند روز گذشته جمعی از نخبگان کشور با بعضی مسوولین مملکتی دیدار کردند و نمایندگان آن‌ها در این جلسات بعضی خواسته‌های خود را مطرح کردند. من سعی کردم به محتوای این خواسته‌ها از طریق روزنامه‌ها و خبرگزاری‌ها دست پیدا کنم، اما مطلب خاصی نیافتم. اگر گفته‌ها همانی باشد که در روزنامه‌ها بود حرف‌ها جز یک سری شعار چیز دیگری نبود.

از قضا من خودم چند ماه پیش به بنیاد نخبگان رفته بودم و با چند تن از دوستانم که حالا در آن‌جا مسوولیتی هم دارند صحبت می‌کردم. سوالی که مطرح شد این بود که بنیاد نخبگان بهتر است چه بکند. حال من می‌خواهم این سوال را این جا به بحث بگذارم. اول صورت دقیق‌تر مساله را طرح می‌کنم.

بنیادی تشکیل شده است که هدفش حمایت از نخبگان - سرمایه‌هایِ توانمندِ انسانی ِ علمی - کشور است! فرض کنید چندین میلیارد بودجه دارد و شما مسوول تخصیص این بودجه در راستای هدف تعیین شده هستید. به طور مشخص با این بودجه چه می‌کنید؟ چه پروژه‌هایی را تعریف می‌کنید و این پول‌ها را به چه کسانی و با چه مکانیزم‌هایی می‌دهید؟
ضمنا فعلا به این مساله که شورای انقلاب فرهنگی تعریف بسیار اشتباه و محدودکننده‌ای از نخبگان دارد هم کاری نداریم.

برای مطالعه.

۱۳ نظر:

ناشناس گفت...

یک- مدتی پیش در حضور یکی از مراجع بودم. بحث بر سر این بود که از طلبه‌های خوب چه گونه باید حمایت کرد. آن مرجع به این مضمون جواب داد که حمایت باید از کار و پژوهش باشد. آن که به‌تر است بیش‌تر و به‌تر کار انجام می‌دهد و بیش‌تر می‌گیرد. با این دیدگاه حتی نخبه‌گان هم بر طبق کاری که انجام می‌دهند باید پاداش بگیرند.

دو- نخبه‌گان نیز باید بدانند اگر تلاش نکنند امتیازهای نخبه‌گی را از دست خواهند داد. یعنی نخبه‌گی شهری تنها با دروازه‌ی ورودی نباشد. باید مکانیزمهای اخراج نخبه‌نماها را نیز در نظر گرفت.

هر مکانیزم منطقی برای حمایت از نخبه‌ها مستقل از این که تعریف نخبه‌گی چیست با فرض این که باید از نخبه‌گان حمایت کنیم باید دستِ کم دو شرط بالا را داشته باشند.

ناشناس گفت...

salam,
Man ham mikhastam yek nazari bedam. Be nazare man bayad in daftar va dastak ro jame kard. Mage baghieh donya az nokhbehash hemaiat mikone ke ma bekonim. Hame ja bayad ghanoone arze va taghaza bargharar bashe. In bahsi ke shoma mikonid momkene az nazare shoma ke motekhasses oloom payeh hastin kheili ham zaroori bashe vali ghabool konid ke in baese ijade yek runt mishe. dar behtarin halatesh ine ke baad az 10 sal hemayat ma ye jamee darim ke hame toosh physic va riazi dan hastand va maghalate sathe bala hameja chap mikonan vali az goshnegi darim mimirim. Bahse man ine ke ma bayad tavane mahdoodi ro ke darim dar ye halate tozie shode beine moshkelatemoon kharj konim ke ye bakhshi bedoone ghaede pishraft nakone, be hazineye aghab oftadegi bakhshaye dige, Mamlekat hamoontor ke physikdane khoob mikhad (masalan ba nerkhe 0.01% jamiat, moallem va police va....dige ham mikhad ke oonha yejoraei mohemtar ham hastand baraye ghavame jamee)

ناشناس گفت...

يک بار در سال های قبل به اين مراسم دعوت شدم ولی آن را بی فايده و تا حدودی تکرار همان حرف های کليشه ای ديدم. در مورد سوال ناشناس اول بايد بگويم که نخبه گی مادام العمر نيست و اصولا بنياد نخبگان اين نکته را در نظر دارد که در صورت عدم احراز شرايط نخبگی، از نخبگی به پخمه گی تنزل درجه خواهيد داد. اينکه چه کسی نخبه است و چه کسی پخمه، از وظايف اين بنياد است. خوشبختانه در اين چند سالی که بنده جامه ی نخبگی پوشيده ام از اقبال خوب هنوز پخمه نشده ام.

تصور می کنم سياه و سفيد کردن محققين کشور را ه خوبی برای ارتقاء پژوهش در کشور نيست به همان دلايلی که حلوا حلوا کردن دانشجويان المپيادی جز سرخوردگی تعداد زيادی از دانشحويان دانشگاه شريف نتيجه ای نداشته است. تصور می کنم اگر بنا باشد به محققين کشور کمک شود اين راه درست آن نيست. بياييد از تجربه دنيا استفاده کرده و دوباره چرخ را اختراع نکنيم. در اکثر کشورهای پِشرفته ی بنياد های مالی با بودجه های مشخصی وجود دارند که به پروپوزال های ارسال شده به آنها بعد از داوری توسط يک تيم خبره بودجه ی پژوهشی داده می شود. بننياد نخبگان اگر بخواهد به محققين کمک کند می بايست در هر رشته ای از مردم بخواهد پروژه های پژوهشی را به آنجا بفرستند. تنها وظيفه ی بنياد می تواند تشکيل گروه های داوری از طريق انجمن های علمی باشد (مانند انجمن فيزيک، نجوم، رياضی ...). درمرحله ی بعد بنياد می تواند مدارک ارسالی را به تيم های داروی داده و در نهايت به پروپوزال های برتر پول داده و از آنها حمايت کند.

ناشناس گفت...

aghayeh sohrab lotfan adabiatetoono control konid. yani har ki nokhbeh nist, pakhmast????jeddan in lahne harf zadan keh az yek negareshi naashi misheh ehtemalan baeseh taassofeh. chizi keh faghat dar keshvari mesleh iran dideh misheh.va dar keshvarhayeh pishrafteh har kesi keh dar kaaresh zahmat mikeshe va talash mikoneh motenaseb ba oon cheh nokhbe va darajeyeh yek baaasheh va cheh dar darajaateh paintar moredeh ehteram gharar migireh

ناشناس گفت...

ناشناس عزيز،
اين واژه يکی از اصلاحات با مزه ای است که توسط اعضای انجمن رايج شده و اگر در استفاده ی اينجانب از آن ناراحت شده باشد، بنده پوزش می خواهم.

Qasem گفت...

من مثلن هیچ بخشی از این پول را صرف فرستادن ۱۱۰۰ نخبه به حج نمی‌کنم.

ناشناس گفت...

http://freekeyboard.net/spip.php?article492

ناشناس گفت...

از دید من بزرگترین اشکال این بنیاد دولتی بودن آن است و دومین مشکل آن تاکید بر برچسب نخبه است.
اگر نهادی بخواهد از محققی حمایت کند باید شرابط او را بررسی کند و اگر شرایط لازم و از طرفی خود نهاد امکانات آن را داشت به او کمکهایی بکند و اصلا نیازی نخواهد بود که از طرف آن نهاد برچسب نخبه به او داده شود یا نه. مثلا وقتی دانشجویی بورس یا کمک هزینه تحصیلی از دانشگاه یا نهادی خصوصی دریافت می کند تاکید دارد که او را نخبه صدا کند؟
اصولا دولت ما با ساختاری که دارد برچسب گرا است و شاید این موضوع در دولتهای دیگر هم باشد یعنی مشکل دوم هم ریشه در مشکل اول یعنی دولتی بودن این بنیاد دارد.

ناشناس گفت...

از دید من مهمترین کاری که دولت ما در حق مردم از جمله محققان می تواند بکند این است که کاری به کار آنان نداشته باشد یعنی خودش عامل مزاحم نباشد.
یکی از مزایایی که این بنیاد برای نخبگان قائل شده است یعنی تعدیل خدمت سربازی و تسهیل خروج از کشور هم در راستای حذف مزاحمت دولت است.
با این حال برای من سوال است که این بنیاد جدید دولتی می خواهد با حدف مزاحمت دولت، دولت را کوچک کند یا آن را فربه تر کند و محدودیتهای بیشتری ایجاد کند؟
اگر دوستان جوابی دارند، می تواند آموزنده باشد.

ناشناس گفت...

حامد عزيز

ايراداتي كه مي گيريد همه متين هستند. اما صورت مسئله اي كه ياسر مطرح مي كند چيز ديگري است. چه راضي باشيم چه نباشيم اكنون چنين بنيادي تشكيل شده است و بودجه در خور توجهي دارد. جاي خوشوقتي است كه مسئولين رده بالاي آن آنقدر حسن نيت دارند كه در رده هاي پايين تر مسئوليني را منصوب كرده اند كه از بااستعدادترين جوانان اين مملكت هستند. احتمالا دوستي كه ياسر به او اشاره كرد از اين دسته است. اين دوست و همكاران او آن قدر قدرت را ندارند كه به اصلاحاتي از آن دست كه شما مطرح مي كنيد دست بزنند. اما مي توانند در محدوده اختيارات خود مشكلاتي را حل كنند و راه هايي براي پيشبرد تحقيق بگشايند. حال اين مسئولين از شما سئوال مي كنند به چه نوع حمايت هايي نياز داريد تا نيازتان را بر آورده كنيم.


شما فكر مي كنيد در كشور هاي پيشرفته دنيا كه اكنون نهاد هاي باثباتي دارند كه تحسين افرادي مثل ما را بر مي انگيزند همه چيز از اول روي حساب بوده؟! خير! چنين نيست! عده اي كه قابليت داشته اند از هر فرصتي كه پيش آمده استفاده كرده اند تا قشري بالا بيايند كه بتواند اصولي تر عمل كنند. بدنيست تاريخ پارلمان انگليس از قرون وسطي تا عصر جديد را با اين ديد بخوانيد. پارلمان ابتدا نهادي بوده كاملا فرمايشي براي تاييد راي شاهانه نه به چالش كشيدن آن. برعكس تصور ما آن كساني كه اين پارلمان و ديگر نهادهاي مدني انگليس و يا ايتاليا (در اين دو مورد من مطالعاتي داشته ام) را به اينجا رساندند يك عده ايده آليست آرمانگرا نبوده اند بلكه يك عده تاجر هوشمند و زبل بوده اند كه در درجه اول به دنبال سود شخصي و گروهي خود بوده اند. اما آن قدر شعور داشته اند كه آينده نگر باشند و نفع عمومي طولاني مدت را فداي نفع آني شخصي نكنند.

ناشناس گفت...

1- اینکه گفته اید چه راضی باشیم چه راضی نباشیم چنین بنیادی تشکیل شده است به این معنا نیست که تداومش هم مستقل از ما است. مسلما اگر مورد استقبال قرار نگیرد و افراد با ورود و استفاده از تسهیلات آن به آن اعتبار ندهند تداومی نخواهد داشت یا تداومی با اعتبار.
2- در مورد حسن نیت مسئولین رده بالای این بنیاد هم نمی توان به راحتی نظر داد. مسلما آنها از مانور بر واژه نخبه و نخبگان و نمایش این افراد با این برچسب استفاده هایی می برند که نمی تواند ناشی از حسن نیت باشد.
من هم اشاره کردم که بزرگترین نمایش حسن نیت این است که مزاحمتها کمتر شود یا از بین برود.
3- مورد اشاره من نهادهای و گروههای مختلف خصوصی بود و اصلا پارلمان در ذهنم نبود.من پارلمان انگلستان را نمی شناسم و حسی هم نسبت به آن ندارم از جمله حس تحسین. واقعا هم نمی دانم قابل تحسین است یا نه.
4- آن چیزی که قابل تحسین است از دید من حرکت های سازنده گروههای خصوصی است به همراه حداقل یا نبود حرکت های تخریبی دولت است. به کلام دیگر اعمال زور خوب معنا ندارد و در واقع چیزی که خوب است، محدود کردن یا حذف اعمال زور است و کلا اعمال زور حرکتی تخریبی است که در عدم حضورش حرکت های سازنده انجام می شود و نه در پناه آن.

ناشناس گفت...

ياسر عزيز

متني را كه معرفي كرديد خواندم. جالب است كه در اين متن عدد و رقمي به چشم نمي خورد. بودجه ساليانه بنياد صد البته نسبت به كل دارايي من مبلغي سرسام آور است اما آيا در مقياس ملي نيز آن قدر درشت است كه نويسنده را چنين به نگراني واداشته؟! تا جايي كه من مي دانم بودجه ساليانه بنياد چيزي است در حدود چهل ميليارد تومان يعني قيمت يك برج بيست طبقه در شمال شهر تهران يا فروش چند ساعت نفت. جاداشت سرمقاله مجله شخيص اقتصادي به مطلبي اختصاص پيدا مي كرد كه اقتصادرا در سطح ملي تحت تاثير قرار مي داد. چيزي مثل پيشرفت سريع اقتصادي در همسايه هاي شمالي و امكان سرمايه گذاري در آنها يا جا پا پيدا كردن در اقتصاد فعلا ضعيف اما رو به رشد افغانستان! دغدغه ذهني اقتصاددان هاي كشور همسايه ما تركيه اين گونه مسايل است.

(البته نويسنده آن متن شما نبوديد اما چنين بر مي آيد كه بسياري تحت تاثير آن متن كه بي شباهت به بحث هاي مسافران تاكسي هاي شهري نيست قرار گرفته اند.)

ناشناس گفت...

البته وقتي مي گويم بودجه بنياد نخبگان در مقياس ملي ناچيز است منظورم اين نيست كه مي توان بر هدر رفتن آن چشم پوشيد. مسئولان ذيربط بايد نگران درست خرج شدن ريال به ريال آن باشند تا مقداري كه به هدر مي رود كمينه شود. وقتي مسئولين بنياد در رده هاي مختلف سئوال مي كنند كه اين پول را چگونه خرج كنيم مي خواهند از به هدر رفتن اين پول به حد امكان جلوگيري كنند. با سنگ اندازي جلوي مسئوليني كه هم حسن نيت دارند و هم به اندازه كافي باهوش هستند كه كم كم كار خود را ياد بگيرند به هدر رفتن بودجه و اتلاف آن كمك كرده ايم و فرصت ها را از خود و نسل بعدي گرفته ايم.