۱۳۸۷ مرداد ۱۷, پنجشنبه

شمع و شام

شام که خانواده دور هم جمع می شويم، شمع هم اضافه شده به محفل ما و سفره را صفايی داده. صورت دختر و پسرم در لرزش نور شمع برای من ديدنی تر شده و دو ساعت سکوت شب به دور از صدای تلوزيون و درخشش نور مونيتور و نوفه ی آزار دهنده ی هر وسيله برقی فرصتی شده برای صحبت و يا خواندن آوازهای مورد علاقه ی آنها. مثل قديم ها تو دهه شصت. البته از دست اندرکاران برق به خاطر فراهم آوردن شرايط رمانتيک بايد تشکر کرد!
انگار بازگشت و قدم زدن در گذشته آن چنان هم بد نشده. چاره چيست! قدر اين سکوت را بدانيم.
نشايد که سخت بشکند !

۷ نظر:

ناشناس گفت...

سلام
البته بايد به فضاي رمانتيك، هواي گرم تابستان (و در شهر من شرجي) را هم اضافه كرد!

Sohrab گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
ناشناس گفت...

اگر نمودار ميزان مصرف برق را در ساعت های مختلف روز داشتيم می توانست بعضی از سوالات را پاسخ بده. اگر کسی اين نمودار را داره لطفا برای من بفرسته. و يا اينکه ما در سال چقدر رشد مصرف داريم؟
ساده تر سوالی که می توان پرسيد اين است که چرا بعضی وقت ها برق ساعت 2 يا 4 بعد از ظهر که تصور می کنم پيک مصرف نباشه قطع می شه ؟

ناشناس گفت...

آقا ما نفهميديم كه چرا همه شمع روشن ميكنن!!! از هر كي پرسيديم، ميگه برقمون رفت شمع روشن كرديم!!!


اگه ميخوايد عشقولانه بتركونيد كه هيچ و گرنه مگه خونه شما لوله كشي گاز نداره؟؟؟

منجوق گفت...

در دوران خوش گذشته كه برق نمي رفت و ما كم كم داشتيم احساس جهان اولي بودن
مي كرديم
هي رفتيم شمع هاي جيگولي بيگولي خريديم و به هم كادو داديم.
اما هيچوقت فرصت نكرديم روشنشان كنيم و از نور وعطر خوششان حظ ببريم. حالا مي گيم با اين شمع ها محفل شاعرانه ترتيب
بديم دلمون نسوزه.

Qasem گفت...

من راه ساده‌تری پیدا کرده‌ام. تاریک شد برق نباشد می‌خوابم

ناشناس گفت...

یکم داستان بخوانید تا با فرهنگ ایرانیان بتوانیم آشنا تر شویم

http://www.tasvireerfani.blogfa.com