۱۳۸۷ شهریور ۱۲, سه‌شنبه

پول نفت سر سفره ی مردم

آيا بعد از سه سال از آغاز به کار دولت پول نفت سر سفره ی مردم سرازير شده است؟ چند روزی است که اين موضوع توی سرم می چرخد و بد نيست اين بحث را هم هموردايی بکنم. موضوع را کاملا علمی و غيرسياسی مطرح و جواب را در انتها به نتيجه گيری خواننده واگذار خواهم کرد.
به عنوان منجم هميشه علاقه مند به بازی با اعداد بودم وهستم. حال اگر اين اعداد ديمانسيون ريال و يا دلار هم داشته باشد که بهتر.
ببينيم داده های اقتصادی چه می گويند:
الف) قيمت نفت در اين دوره به طور سرسام آوری بالا رفته و کمی پيش تر به مرز 140 دلار هم رسيد. بنابر اين مقدار زيادی دلار وارد کشور شد. با توجه به فروش روزانه بيش از دو ميليون بشکه نفت، عرض کنم خدمتتون می شود 280 ميليون دلار در روز و در سال می شود حدوداٌ 100 ميليارد دلار.
ب) اين پول لاجرم می بايست جايی خرج می شد و به گمانم بيشتر در جامعه خرج شد و نتيجه اش رشد شديد نقدينگی و افزايش پول توی جيبمان بود. با توجه به داده های بانک مرکزی نقدينگی بيش از دو برابرشده است.
ج) همين تزريق پول در بازار باعث تثبيت قيمت دلار شده است، چرا که عرضه بيش از تقاضا است.
د) نتيجه رشد نقدينگی در جامعه به صورت اقرايش قيمت کالا و در نتيجه باعث افرايش دست مزد ها به ريال شده است.

همه متتفق القول قبول داريم که دست مزد ها به ريال زياد شده است و اگر معادل دلاری آن را حساب کنيم مرتبه مقداری
در آمدهای ما به کشورهای غربی نزديک شده. دليل اين ادعای من توليد ناخالص ملی کشور در سال 2007 است که به 753 ميليارد دلار رسيده و در رتبه ی 18 ام دنيا قرار گرفته است. رتبه های بالاتر از ايران به ترتيب استراليا، اندونزی و رتبه های پائين تر به ترتيب تايوان، هلند و لهستان است. با احتساب 20 درصد تورم امسال عدد فوق به 900 مِيليارد دلار خواهد رسيد و رتبه ی ما را به 16 ام ارتقاء خواهد داد. اما آيا فکر می کنيد اين شاخص حقيقتا وضع اقتصادی ما را نشان می دهد. بايد بگويم اين مسئله ارتباط مستقيم با قيمت نفت دارد و اگر روزی قيت نفت کاهش يابد، رتبه ی ما هم به تبع آن پايين خواهد رفت. چرا که ديگر دلارهای دولتی کفاف بازار آزاد را نخواهد داشت و لاجرم ممکن است يک صفر جلوی قيمت دلار سبز شود. منتها تا زمانی که قيمت نفت بالا ست، تورم هم بالاست و روز به روز احساس ثروت مند بودنمان زياد خواهد شد . اشتباه نکنيد. اين سفره ی فرنگی ما است که هر روز دارد فربه تر می شود. تا زمانی که پول توی جيبمان به دلار گنده می شود می توانيم به راحتی و خوشحالی اجناس فرنگی خريده و حتی به همکاران فرنگی يمان پوز پول دار بودن را هم بدهيم. تا چندی ديگر اگر وضع به همين منوال پيش برود بعضی از دوستان فرنگی می توانند تو ايران بيشتر دلار بسازند تا تو کشور خودشان. يادمان نرود که در اين بين، توليد کننده های ايرانی روزگار سختی را می گذراند و من مانده ام که چطور با اين همه دلار تو جيبمان و جنس های مفت چينی، توليد کننده ی ايرانی می تواند من را به سمت کالای خود جذب بکند . سخن را همين جا کوتاه می کنم و و دعا می کنم قيمت نفت به اين زودی سقوط نکند تا من همچنان احساس خوبی از زندگی داشته باشم. بر می گردم به سوال آغازين.
آيا وافعا پول نفت سر سفره ی مردم آمده است ؟

۷ نظر:

Unknown گفت...

کل تولید ناخالص داخلی که معنای خاصی نداره. باید به جمعیت تقسیمش کنید که اون وقت رتبه‌ی ایران ۷۰ میشه.

ناشناس گفت...

ظاهرا اين دوست ما فقط بازي با اعداد رو ياد گرفته!!! و براي همينه كه گاهي همين بازي با اعداد تو كارهاي علميشون كه بدون پشتوانه فكريه كار دستشون ميده!!!!
1- قيمت نفتي كه ايران مي فروخت در زمان اوجش بيشتر از 120-126 دلار نشد
2- قيمت يك دلار زماني برابر 1.3 يورو بود و حالا تقريبا شده 0.65 يورو.
و هزار تا اما و اگر ديگه

ناشناس گفت...

ناشناس محترم

اگر ايرادي به بحث سهراب داريد همان را مشخصا مطرح كنيد نه اين كه توان علمي يك استاد دانشگاه كه بناست صد ها دانشجو سر كلاس هايش بنشينند و به توصيه وي ساعت ها درس بخوانند و تمرين حل كنند به سخره بگيريد. از كجا معلوم كه شما صلاحيت قضاوت در مورد توان اساتيد شريف را داشته باشيد؟ تازه گيريم كه از نظر علمي چنين صلاحيتي را داشته باشيد چنين طعنه زدن در يك سايت عمومي كه دانشجويان سهراب خوانندگان آن هستند نشان از ناپختگي شما در امر ارزيابي و قضاوت دارد.

ناشناس گفت...

ضمن تایید حرف ناشناس سوم، این لینک نمودار قیمت واقعی نفت رو با در نظر گرفتن تورم جهانی بر حسب تاریخ رسم کرده. اگر چه اون عاملی که ناشناس دوم می‌گه وجود داره ولی تعیین‌کننده نیست.

http://en.wikipedia.org/wiki/Image:Oil_Prices_1861_2007.svg

ناشناس گفت...

دوستان عزيز،

هدف من از پيش کشيدن اين مسئله طرح سناريوهای بهتری است که می شد برای مصرف پول نفت پيشنهاد داد.
بنده متخصص مسائل اقتصادی نيستم و شايد اظهار نظر در اين موارد را بهتر است به اقتصاد دانها واگذار کرد. منتها هر کسی اين حق را دارد تا در مورد پديده های پيرامون خود فکر کرده و بحث بکند. حال اين پديده زندگی مورچه ها باشد و يا کارکرد مغز و يا اقتصاد. نظر شخصی من اين است که ای کاش اين فرصت به دست آمده در پول نفت صرف زير ساخت های کشور در IT و حمل ونقل می شد. فرصتی که کشور های جنوبی خليج فارس از اين فرصت برای اتصال کريدور هوايی شرق به غرب استفاده کردند و اگر روزی نفتشان ته هم بکشد، همين بازار حمل و نقل و IT می تواند جامعه ی آنها را بگرداند.

Qasem گفت...

نکته‌ای را هم فراموش کرده‌اید. تحریمهای کمرشکن شدیدی علیه ایران وجود دارد. دور زدن این تحریم‌‌ها هزینه دارد. کسی نگفته است این هزینه چقدر است. اما به قول شما چون پولی سر سفره‌ی مردم نیامده است می‌توان نتیجه گرفت که از مرتبه‌ی ۱۰۰ میلیارد تومان در سال ایران برای دور زدن این تحریمها به صورت مستقیم و غیر مستقیم هزینه می‌کند :)

Qasem گفت...

تومان نه دلار!