اغلب از من مي پرسند آيا به خاطر اين كه زن هستم در محيط كارم در ايران دچار مشكل مي شوم يا نه. يادمه وقتي در ايران دانشجوي كارشناسي و كارشناسي ارشد بودم رئيس دانشكده براي مدتي يك خانم بود كه مدام شكايت مي كرد كه وقتي غريبه ها با او مواجه مي شوند او را با منشي عوضي مي گيرند وغيره. خوب من هم با اين گونه برخورد ها مواجه شده ام اما اين رابه حساب مشكل نمي گذارم. دغدغه خاطرم هم اين قبيل چيز ها نيست. اگر كسي هم از در پژوهشگاه وارد شود و مرا با منشي عوضي بگيرد نه تنها دلخور نمي شوم بلكه راستش را بخواهيد اگر سرم شلوغ و ذهنم زياد مشغول نباشد ته دلم خوش -خوشانم هم مي شود!
پس از دوازده سيزده سال كار مستمر براي فيزيكدان شدن برخورد يك غريبه در ارزيابي موقعيت من اهميتي نبايد داشته باشد.
چيزي كه از محيط مي خواهم اين است كه اجازه دهندو امكانات آن را فراهم آورند تا ايده هاي خود را براي پايه ريزي يك گروه پژوهشي موفق در رشته خودم در همينجا پياده كنم.
محيط هم حسن نيت نشان داده و تا حدي امكان آن را فراهم آورده. در مواردي هم كه ايده هاي من جدي گرفته نمي شود علت جنسيت من نيست. اگر پسر هم بودم وضع به همين منوال مي بود. در اغلب موارد علت سن كم من است كه- گاهي به درستي ولي گاهي به ناروا- به خامي و كم تجربگي تعبير مي شود.
۳ نظر:
باز خوبه که تو رو با منشی اشتباه میگیرند. لااقل یک کم با کلاس تر از رانندهء آژانسه!
به نظر من خيلي فرق نمي كنه. نكته در اينجاست كه منشي يا راننده آژانس خيلي بيشتر از فيزيكدان ها به سر و ضع خودشان مي رسند و تيپ مي زنند.اگر ما را با آن ها عوضي مي گيرند ديكه چه مي شه كرد لابد از حسن خداداده!
البته اون فرد خاص رو انصافا نمی شه با منشی یا هر شغل محترم دیگری به جز ساینتیست اشتباه نگرفت
ارسال یک نظر