۱۳۸۷ آبان ۴, شنبه

فیزیک آموزهای ایرانی و فیزیک واقعی

کار کردن با دانش جوهای ایرانی فیزیکی ای که تازه از ایران آمده اند کار بسیار دشواری است، و این دشواری بیشتر به خاطر مسایل جانبی و غیر علمی است تا به خاطر تفاوت سطح علمی. بر خلاف بسیاری از دانش جویان کشورهای دیگر که به دنبال یک مساله ی خوب برای حل کردن هستند، دانش جویان ایرانی ای که تازه از ایران می آیند کاری به خوب و قابل حل بودن مساله ای که قرار است چند ماه یا سال آینده شان را با آن سر کنند ندارند. آن ها به دنبال این هستند که کاری که می کنند «فیزیک واقعی» باشد، کار برنامه نویسی زیادی نداشته باشد (وگرنه آن را کار فیزیکی حساب نمی کنند)، عملی نباشد (چون باهوش ها کار عملی نمی کنند)، داده کاوی نباشد (چون فیزیک نیست) و مهم هم نیست که نتیجه ی کارشان قابل مشاهده و قابل اندازه گیری باشد یا تنها محاسبه ای باشد روی کاغذ. بسیاری از رشته های فیزیک روز در دنیای امروز همه ی مولفه هایی را دارند که این دانش جویان آن را بد می شمارند: مسلط بودن به زبان های برنامه نویسی در بسیاری از شاخه های فیزیک برتری بزرگی به شمار می آید و حتی پیش کسوت ها هم معمولا دست کم یک زبان برنامه نویسی را خیلی خوب بلدند و به کار می برند، کار کردن با داده ها و به دنبال مشاهده پذیرها رفتن یکی از مهم ترین ویژگی های دانش فیزیک امروز است. درصد زیادی از فیزیک پیشگان روی مسایلی کار می کنند که ممکن است عناوین دهان پرکنی نداشته باشد، ولی نتایج کارشان بسیار با ارزش است. بسیاری از دانش جویان تازه کار ایرانی این کارها و این زحمات را کوچک می شمارند. چنین برداشت نادرستی از دانش روز باعث سردرگمی دانش جویان ایرانی تازه کار می شود. زمان زیادی را صرف گشتن به دنبال کسی می کنند که فیزیک واقعی کار کند و در نهایت نا امید می شوند که به جز عده ای استاد بازنشسته، کسی کاری را که از دید آن ها فیزیک واقعی باشد انجام نمی دهد. ریشه ی برخی از این تصورات نادرست را می توان در دستگاه آموزشی ای که همه ی ما در آن بزرگ شده ایم جست ولی باید راه های بهتری به جز «تغییر بنیادین نظام آموزش فیزیک کشور» که بیشتر به شعارهای سیاسی می ماند هم وجود داشته باشد. آیا شما هم تجربه های مشابهی داشته اید؟ (من در یکی دو سال گذشته کمتر با دانش جویان فیزیک خوان ایرانی سر و کار داشته ام و ممکن است تجربه ام مربوط به گذشته باشد)، اگر چنین مشکلی واقعی است، به نظر شما چگونه می توان در چارچوب دستگاه آموزشی موجود این مشکل را برطرف کرد؟

۱۵ نظر:

منجوق گفت...

You have raised a very important and relevant question.

The solution I think is to expand relations with ACTIVE scientists in the world through inviting the young ACTIVE scientists to come to Iran and give lectures and seminars.
I emphasize on YOUNG AND ACTIVE.

Inviting famous and distinguished scientists who are NOT active anymore and pursue scientific endeavour only to "postpone Alzeimer's" would not help in this direction! Such emeretus professors come to Iran and visit some of historical sites and to please us they commend our food and hospitality and finally talk about philosophy or history of science. All this is nice but will not help in the direction that you have in mind. We need young scientists with their research mindset to set an example for the younger generation.

منجوق گفت...

You have raised a very important and relevant question.

The solution I think is to expand relations with ACTIVE scientists in the world through inviting the young ACTIVE scientists to come to Iran and give lectures and seminars.
I emphasize on YOUNG AND ACTIVE.

Inviting famous and distinguished scientists who are NOT active anymore and pursue scientific endeavour only to "postpone Alzeimer's" would not help in this direction! Such emeritus professors come to Iran and visit some of historical sites and to please us they commend our food and hospitality and finally talk about philosophy or history of science. All this is nice but will not help in the direction that you have in mind. We need young scientists with their research mindset to set an example for the younger generation.

منجوق گفت...

Persuading young and active scientists to visit Iran happens to be more dificult than inviting the famous distiguished professors who are less active because the younger people who are ACTIVELY doing research have both less time and budget to travel to Iran.

Those Iranian physicists living or travelling abroad can help in this direction by encouraging their young and active colleagues to visit Iran. In certain areas of research, IPM has an active visitorship program. At the website of physics department of IPM more information on areas of interest as well as on practical issues can be found.

ناشناس گفت...

یک وبلاگ فارسی، یک پست به زبان فارسی، مخاطبان فارسی زبان، و یک نظر دهنده ظاهرا ایرانی و فارسی زبان!!!!!
منجوق خاتون هدفتان چیست نشان دادن دانش زبان، یا آزمایش سوات انگلیسی مخاطبان؟ آیا آن چند ده مقاله ساده که ذکر کرده بودید در همین سبک و سیاق بود؟

ناشناس گفت...

be nazare man englisi neveshtan aslan neshan az in nadare ke taraf mikhad savade englisiye khodesh ya digaran ra mahak bezane. hamishe chizi bara yad gereftan az ye matne englisi hast bara ma ke englsisi zabane aslimon nist. amma dar morede post, man shakhsan raje be pure mathematics hamin tasavore eshtebah ra dashtam. alan motaghedam ke amokhtane ye zabane barname nevisi va be alave namrmafzarhaye matrahe ye reshte khas joje elzamate ye kare elmist, hal on reshte mikhad, pure^2 math bashe ya pure earth science.

ناشناس گفت...

محقق واقعی باید به دور از جو زده گی و فارغ از این که دچار مد علمی روز بشه به دنبال انجام کاری باشه که به نظرش مهمه. چرا باید محدود بشیم به این که فلان کله گنده فلان جای دنیا فیزیک را اینجوری می بینه پس فیزیک همینه که اون می گه؟ فیزیکدون ها این روزها دنبال چاپ مقاله هستن نه فهم جهان. ما باید کاری که خودمون می دونیم درسته را بکنیم و کاری به به به و چه چه بقیه نداشته باشیم

منجوق گفت...

علم تجربي اي چون فيزيك در جهان مدرن پس از گاليله با فلسفه طبيعي ما قبل او فرق دارد. با نشستن در عزلت و تعمق و تفكر صرف فهم فيزيكي بهتري از جهان حاصل نمي شود.

پيشرفت علم فيزيك در رشته هايي چون فيزيك ذرات يا كيهانشناسي كوششي است در ابعاد جهاني. فيزيكپيشگان مطرح دنيا اعضاي يك تيم بزرگ هستند كه هر كدام بخشي از كار را انجام مي دهند. براي اين كه كاري كه انجام مي دهيم به فهم جهان كمك كند بايد با اين جريان عظيم همراه شويم. فرض كنيد من تئوري اي ساختم كه در هيچكدام از آزمايشگاه هاي در حال كار يا در حال ساخت و حتي علي الاصول قابل ساخت قابل بررسي نيست. اين چنين تئوري اي به فهم جهان كمكي نخواهد كرد. حال فرض كنيد من تئوري اي ساختم كه با آزمايش هاي فعلي قابل بررسي است اما بايد در اين آزمايش پارامتر خاصي هم اندازه گرفته شود. براي "فهم بهترجهان" لازم است كه با اعضاي آن آزمايشگاه وارد گفت وگو و آن قدر "به به چه چه " آنها را جلب كنم كه بروند اين پارامتر ها را اندازه بگيرند.


چيزي كه ناوردا مي گويد (و درست هم هست) اين است كه بخش بزرگي از اين كوشش عظيم براي فهم دنيا كار شبيه سازي كامپيوتري و مطالعاتي از اين دست است كه يك جامعه فيزيك ريشه دار به آن نياز دارد.

منجوق گفت...

در متن انگليسي بالا چند اشكال تايپي داشتم كه تصحيح مي كنم:

emeretus-->emeritus
research mindset-->research-oriented mindset

dificult-->difficult
physics department--->the physics department

ناشناس گفت...

منجوق خوب بود كه ديگه اينجا سر نمي زدي و داستانت رو مي نوشتي

ناشناس گفت...

ba akharin nashenas movafegham

ناشناس گفت...

من ناشناس دومي هستم و به دو دليل نظر قبلي خودم رو پس مي گيرم :
1- مانع اظهار نظر ديگران شدن كاري است كاملا بر خلاف اصول اخلاقي دموكراسي
2- داستان نويسي را همان قدر دوست دارم كه فيزيك را

منجوق گفت...

ناورداي عزيز

من درباره اين سخنت كه ريشه اين موضوع در نظام آموزشي ماست قدري فكر كردم. راستش من با اين حرف تو چندان موافق نيستم.

نظام آموزش رسمي ما تجربي كاري و روح كنجكاوي علمي را از همان ابتدا به نيكي آموزش مي دهد. داستان فرهاد كنجكاو چنان در روح و روان همه ما نقش بسته كه زدودني نيست.

در دانشگاه هم ما همان كتاب هايي را مي خوانيم كه همتايان آمريكايي مان. آموزش دانشگاهي ما از جهاتي برتر از آموزش در آمريكاست (به بركت دانشجويان دكتري و فوق ليسانسي كه براي كلاس هاي حل تمرين شان از جان مايه مي گذارند - اميدوارم دانشجويان كارشناسي قدرشان را بدانند و از كلاس هايشان به درستي استفاده كنند).

مشكل به نظر من از تلقي جامعه از علم و تحقيق ناشي مي شود: از آموزش غير رسمي.

نهاد هاي آموزش غير رسمي كه از قضا خيلي هم پرقدر ت وپر نفوذ هستند با روح تحقيق بيگانه اند. چه تحقيق از نوعي تجربي و مدرن آن و چه تحقيق از نوع پيش از گاليله. اينان علم آموزي را بيشترنوعي رابطه مريدي و مرادي مي دانند و بدتر آن كه خود را در جامعه وارثان ابن سينا و ابوريحان و فارابي مي خوانند. يك راه براي حل اين معضل بازبيني آثار خود اين بزرگان و بازسازي آن به ساده امروزين است كه براي مردم كوچه بازار قابل فهم باشد. شادروان دهخدا در كنار خدمات بي شمار ديگرش به اين امر هم اهتمام داشت. البته اين كار يك كار تحقيقي تخصصي است كه از عهده افرادي چون ما خارج است.

كاري كه ما مي توانيم بكنيم همان گسترش ارتباط با فيزيكپيشگان فعال و مطرح دنياست كه پيشتر به آن اشاره كردم.

ناشناس گفت...

سوال زیبایی مطرح شده است اما من هنوز جواب درخوری برای آن در کامنتها نمی بینم. با پردازش کامنتها به این نتیجه می رسم که به ترین کار این است که کاری نشود

ناشناس گفت...

با نظر به تجربه‌ای که تا به حال در سه دانشگاه در خارج از ایران و صحبت با دوستانم داشتم، بگویم این مشکلاتی (؟) که مطرح شده مختص ایران یا دانشجویان ایرانی نیست. همین...

ناشناس گفت...

من دانشجوی سابق شریف و دانشجوی سال دوم در یکی از دانشگاه های نه چندان معتبر کانادا هستم. خیلی از مطالبی که در مورد فیزیک واقعی گفتید در مورد من و دیگر دوستانی که میشناسم صادق است من بنا به دلایلی مجبور شدم برخلاف علایق شخصیم کار داده پردازی و برنامه نویسی کار کنم که به دلیل پیش زمینه ای که داشتم به سرعت پیشرفت کردم و کمی هم حتی علاقه مند شدم اما همچنان کار نظری را به دلایل جدی تری و با دید منعطف تری ترجیح میدهم.
یک اعتراض. اما اول یاداور میشوم که قصد توهین به شخص خاصی را ندارم.
در دانشکده فیزیکی که از اساتید مسن نظری کار یاد کردید خیلی از زمینه ها و شاخه های فیزیک عقیم شده اند که من توضیح بیشتری نمی دهم چون مستلزم عنوان کردن نام افراد است.
اما دقت کنید که با ورود یک استاد در زمینه آشوب یا بیوفیزیک چقدر توجه خیلی ها به سمت آن رشته ها معطوف شد حتی دانشجویانی که به دانشگاه های تراز اول دنیا هم وارد شدند در صدد دنبال کردن این گرایش ها به عنوان تحقیقشان برامده اند.
صد البته نباید در زمینه فیزیک عملی فراموش کرد که به دلیل تحریم ایران دسترسی به خیلی از ابزار و وسایل حیاتی به شدت محدود است.
چرا پروژه کارشناسی در دوره فیزیک شریف اختیاری شد؟! چرا برخی اساتید میگفتند شما میروید ما جرا برای شما وقت صرف کنیم؟
من فکر میکنم بد نیست از در انصاف هم که شده کمی به خود نگاه کنیم و همیشه به سراغ عناوین کلی مثل سیستم موزشی و... نرویم که کسی احیانا رنجیده خاطر نشود.
اگر بنا بر نقد است پس بیاید شجاعانه نقد کنیم.