امسال هم گذشت و نتيجه ی رتبه بندی دانشگاه ها، رتبه ای بهتر از پارسال را برای دانشگاه شريف در پی نداشت. به دليل عضويت در کميته ی ارتقاء وضعيت کيفی و کمی دانشگاه مسئله ی به روز کردن اطلاعات دانشگاه صنعتی را تعقيب کرده و برای انتشار نتايج امسال روز شماری می کردم. هر چند نتيجه ای بهتر از رتبه ي منشر شده در انتظار من نبود ! حال پس از انتشار نتايج از خود می پرسم: چرا وضعيت دانشگاه های مادر به درجه تنزل يافته ؟ چرا در ليست 600 دانشگاه اول دنيا فقط نام دو دانشگاه از ايران آن هم با رتبه های ضعيف ديده می شود ؟ پس شعارهايی که برای اعتلای علم و آموزش عالی داده می شود چه شد ؟ مشکل کجاست ؟ آيا با دست خالی و بدون حمايت واقعی دولت از دانشگاه های مادرِ کشور می توانيم به رقابت با دانشگاه های معتبر آمريکا و حتی دانشگاه های تازه تاسيس منطقه مانند دانشگاه "پادشاه فهد" که امسال به رتبه 385 ارتقاء يافته، برويم؟
جواب من اين است: البته که می توان در اين رقابت قدم نهاد. ما هم پولش را داريم و هم متخصص های نسبتا خوبش را. صريح بگويم مشکل واقعی را من در نگاه دولت به دانشگاه های مادر می بينم. برای مثال اختصاص دادن بودجه هايی تقريبا يکسان برای دانشگاه های ريز و درشت به هيچ وجه نگاه استراتژيک به آينده علوم و فنون و رعايت عدالت در کشور نيست. اين نوع ساده انگاری به حدی است که امسال اين دانشگاه ها را تنها متعلق به مردم بومی منطقه پنداشته و غالب وردي هاي دانشگاه دانش آموزان بومي منطقه بودند. عدم نگاه استراتژيک به تقويت دانشگاه های مادر بزرگترين ضربه ای است که بر پيکره ی آموزش عالی ما وارد آورده و متاسفانه مديران دست اندر کار تصميم دارند در باغ آموزش عالی درختان تنومند چنار را چنان آبياری کنند که نهال های تازه جوان را. نتيجه اش خشک شدن درختان تنومندی خواهد بود که چندين دهه ريشه در خاک آموزش عالی اين کشور داشتند. حتی کشور هايی مانند شوروی سابق که شعارهای يکسان سازی ورد زبان آنها بود، وقتی پای آموزش عالی به ميان می آمد تنها بر روی چند مرکز و دانشگاه مادر وآن هم با نگاهی استراتيژيک سرمايه گذاری های مهمی را انجام می دادند. نتيجه کار (در زمينه فيزيک که رشته ی کاری من است)، به وجود آمدن مراکزی مانند انستيتو لاندائو، انستيتو لبدوف، انستيتو کورچاتوف و دانشگاه مسکو شد که در طول چند دهه تقريبا تغذيه کننده کل علوم فيزيکی برای ساير دانشگاه ها کشور بودند. اين مراکز به عنوان موتور علمی علاوه بر توليد يک دوجين نوبليست، افرادی چند که تاثير گذار بر معادلات قدرت در دنيا بودند را تربيت کرد. بياييم از تجربه دنيا استفاده کرده و اگر جرعه ای پول در مشك داريم آن را بهينه و در جای مناسب سرمايه گذاری کنيم که همه را از آن فايده خواهد رسيد.
۱۳۸۷ مهر ۲۷, شنبه
نگاه استراتژيک به دانشگاه های مادر
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۱۰ نظر:
با سلام
به نظرم حرف شما کاملا صحیح و منطقی است
و از چیزی سخن می گویید که من تا به حال به ارزشش چندان دقت نکرده بودم.
امیدوارم گوش شنوایی برای حرفهای درست و بجا، به موقع باشد.
با سلام
مشکلاتی که در صورت تامين بودجه می توان رفع کرد به قرار زير است.
1- شريف به عنوان يکی از دانشگاه های مادر ايران پول لازم برای پرداخت مجلان خارجی را ندارد.
2- هرم هيئت علمی دانشکده به ميزان قابل توجهی نياز به جذب افراد در دوره ی پسا دکتری دارد. برای دانشکده ای با 30 نفر هيئت علمی و 100 دانشجوی دکتری حد اقل 50 نفر در دوره پسا دکتری لازم است.
3- آزمايش گاه های ما از کمبود بودجه رنج می برند. بسياری از دوستان دلسوز من حتی هزينه های آزمايش گاه خود را مجبورند از جيب خود تامين بکنند.
در صورت افزايش بودجه ی دانشگاه به اندازه ی يک و يا دو مرتبه مقداری ما دانشگاهی بسيار مولد و مثال زدنی حداقل در آسيا خواهيم داشت.
یک بخشی از مشکل احتمالا به برداشت دولت از مفهوم عدالت و تبعیض برمیگردد. یعنی تصور این است که وقتی دانشگاههای شهرستانی از حداقل امکانات محرومند این بیعدالتی مضاعف است که به دانشگاهی مثل شریف بودجهی زیادی داد. راهحل ماجرا فکر میکنم تقسیمبندی دانشگاهها به سطوح مختلف است، مثلا دانشگاههای بزرگ، دانشگاههای متوسط و دانشگاههای کوچک. اونوقت هر دانشگاهی رو باید با دانشگاههای سطح خودش مقایسه کرد. انتظارات هم از دانشگاههای مختلف منطقیتر میشه. الان به قول شما به همهی دانشگاهها به یک دید (چه از بابت بودجه دادن، چه از بابت وظایف و مسوولیت) نگاه میشه.
حرف آقای یاسر را خیلی قبول دارم.
اینجا کسی برای گفتن این حرف به دولت هست!؟
با سلام،
خيلی ممنون از نظرات شما. هفته بعد ما جلسه ی کميته ی ارتقاء دانشگاه را خواهيم داشت و من قطعا از نظرات سازنده ی شما استفاده خواهم کرد. فرصت بسيار مناسبی که در پی افزايش قيمت نفت برای ايران پيش آمده بهترين فرصت برای تقويت اساسی زير ساخت های دانشگاه های مادر بود که انصافا اعراب از اين فرصت به خوبی استفاده کردند. با اين حال فرصت هنوز از بين نرفته و اگر نگاه به دانشگاه ها استراتژيک بوده، و هدف سربلندی ملت ايران باشد، در بدترين حالت می ارزد که از نان شب هم زده و اقدام به تقويت اين مراکز کرد.
سهراب! من حاضر نیستم از نانِ شبم بزنم. دیگران را نمیدانم. شما خودتان حاضرید؟
قاسم عزيز،
منظور من بيشتر توجه به اهميت مسئله به صورت نمادين بود. اصطلاحی که ما معمولا در زندگی روزمره هم از آن استفاده می کنيم. وگرنه من به هيچ وجه به دنبال قطع نان شب مردم نيستم.
شما مطمن هستید که بودجه دانشگاه شریف با بودجه دانشگاهای دیگه برابر؟؟!! من تا اونجای که یادمه زمانی یک آماری در روزنامه شریف بود که نشان می داد بودجه این دانشگاه خیلی خیلی بیشتر از سایر دانشگاهاست!
بودجه ای که از طرف دولت داده می شود پايين است. منتها شريف يک مقدار کم هم درآمد از عقد پروژه هايی با صنعت دارد که در کل ناچيزند.
البته آمار ارائه شده توسط شما در مورد رتبه بندی دانشگاه های ما کمی خوشبینانه و ناصحیح است.
ارسال یک نظر