پتر لينده، استاد نجوم دانشگاه لوند ميهمان ما بود. دانشگاه لوند در شهر كوچك دانشگاهي لوند در جنوب سوئد قرار دارد. دانشكده نجوم اين دانشگاه چند سال است كه با ما در ساخت رصدخانه ملي همكاري ميكند و تا كنون از هيچ كمكي دريغ نكرده است. اين دانشگاه رسماً به عنوان مشاور ما در رصدخانه ملي عمل ميكند. پتر همراه با دخترش به دعوت ما اما به خرج خودشان به ايران آمدند. دو سخنراني هم براي او ترتيب داده شد در زمينه شبيهسازي رصد با EELT، تلسكوپ بسيار بزرگ اروپا، كه در دست طراحي است. پتر با دخترش براي بازديد از شهرهاي ديدني ايران به شيراز و تخت جمشيد رفته بودند. منجمان آماتور سعادتشهر در كنار آپادانا، كه حدود دو دهه است با فعاليت آنها آشنا هستم و هر وقت لازم بوده كمكي به آنها كردهام، از وي دعوت كردند در شهرشان سخنراني كند. منجمان اين شهر بسيار فعالاند. همه شهر، شوراي شهر، و امام جمعة شهر درگير فعاليتهاي نجومياند. و بديهي است هرگاه گذر منجمي از ايران، يا خارج از ايران به آن طرف ميافتد سعادتشهريها او را به شهر خودشان ميبرند، پذيرايي ميكنند، سؤالپيچ ميكنند: چه شوري زيباتر از اين و چه فعاليت و سرگرمياي سالمتر از اين!
حضور او در سعادتشهر همزمان بود با پيامي كه منجمي ديگر، كارل آكرلوف از آمريكا، براي من فرستاده بود. او كه قبلا هم به ايران آمده بود، براي اطمينان بيشتر از بياشكال بودن همكاري علمي با ايران در زمينه نجوم، از اداره خزانهداري آمريكا سؤال كردهبود كه آيا همكاري علمي با ايران مجاز است؟ به او پاسخ رسمي دادهبودند كه هرگونه مبادله اطلاعات علمي با ايران جرم است. همينطور اين روزها فرانسه محدوديتهاي بيشتري براي مراوده علمي با ايران اعمال كردهاست و دولت هلند رسما به دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي كشورش ابلاغ كرده است كه مجاز نيستند در رشتههاي هستهاي دانشجوي ايراني بپذيرند. پس لابد در اين شرايط تحريم علمي بايد قدر كساني مانند پتر لينده را بشناسيم كه به خرج خودش، براي شناخت ايران و گردشگري به ايران آمده است و آزادانه اطلاعات علمي خود را در اختيار ما قرار ميدهد. اما ظاهرا كساني در ايران هستند كه استادند در گلزدن به خومان!
از سعادت شهر به من تلفن زدند كه استانداري گفتهاست " مجوز سخنراني پتر لينده كجا است؟" . از كي تا به حال دادن اطلاعات علمي به ما مجوز ميخواهد! اين مثل اين است كه بگوئيم بازيكن خارجي در تيم فوتبال ايران براي گلزني به حريف به نفع ايران بايد قبلا مجوز دريافت كند و در وسط بازي فرياد بزنيم " هي پتر، چه كسي به تو اجازه داده است به نفع ما گلي بزني". اين همه حماقت اداري در ايران بينظير است! بيچاره سعادتشهريها مجبور شدند پتر لينده را به منزل خودشان ببرند و در جمع كوچك خانوادگي با او گپ بزنند.
نظام اداري ما چرا اين قدر از اجتماع ميترسد؟ چرا از منجم ميترسد؟ چرا از دريافت اطلاعات علمي ميترسد؟ مطمئن هستم اگر موضوع را با تكتك مسؤولان ، از شخص استاندار تا كارمندان ديگر استانداري مطرح كنيم همه از اين رخداد تعجب خواهندكرد و آن را ناروا ميدانند، اما چرا نظام اداري - تركيب اين مجموعه- چنين ناخردمندانه رفتار ميكند؟ پيدا كنيد غضنفر را !
حضور او در سعادتشهر همزمان بود با پيامي كه منجمي ديگر، كارل آكرلوف از آمريكا، براي من فرستاده بود. او كه قبلا هم به ايران آمده بود، براي اطمينان بيشتر از بياشكال بودن همكاري علمي با ايران در زمينه نجوم، از اداره خزانهداري آمريكا سؤال كردهبود كه آيا همكاري علمي با ايران مجاز است؟ به او پاسخ رسمي دادهبودند كه هرگونه مبادله اطلاعات علمي با ايران جرم است. همينطور اين روزها فرانسه محدوديتهاي بيشتري براي مراوده علمي با ايران اعمال كردهاست و دولت هلند رسما به دانشگاهها و مراكز تحقيقاتي كشورش ابلاغ كرده است كه مجاز نيستند در رشتههاي هستهاي دانشجوي ايراني بپذيرند. پس لابد در اين شرايط تحريم علمي بايد قدر كساني مانند پتر لينده را بشناسيم كه به خرج خودش، براي شناخت ايران و گردشگري به ايران آمده است و آزادانه اطلاعات علمي خود را در اختيار ما قرار ميدهد. اما ظاهرا كساني در ايران هستند كه استادند در گلزدن به خومان!
از سعادت شهر به من تلفن زدند كه استانداري گفتهاست " مجوز سخنراني پتر لينده كجا است؟" . از كي تا به حال دادن اطلاعات علمي به ما مجوز ميخواهد! اين مثل اين است كه بگوئيم بازيكن خارجي در تيم فوتبال ايران براي گلزني به حريف به نفع ايران بايد قبلا مجوز دريافت كند و در وسط بازي فرياد بزنيم " هي پتر، چه كسي به تو اجازه داده است به نفع ما گلي بزني". اين همه حماقت اداري در ايران بينظير است! بيچاره سعادتشهريها مجبور شدند پتر لينده را به منزل خودشان ببرند و در جمع كوچك خانوادگي با او گپ بزنند.
نظام اداري ما چرا اين قدر از اجتماع ميترسد؟ چرا از منجم ميترسد؟ چرا از دريافت اطلاعات علمي ميترسد؟ مطمئن هستم اگر موضوع را با تكتك مسؤولان ، از شخص استاندار تا كارمندان ديگر استانداري مطرح كنيم همه از اين رخداد تعجب خواهندكرد و آن را ناروا ميدانند، اما چرا نظام اداري - تركيب اين مجموعه- چنين ناخردمندانه رفتار ميكند؟ پيدا كنيد غضنفر را !
۵ نظر:
به نظر من که اون مسئول خیلی طبیعی و مسئولانه برخورد کرده.
وقتی سطح دانش عمومی مردم یه کشور پایین هست و فضای امنیتی و جاسوس بازی حاکم هست، و به خاطر محدودیتهای ارتباطی هر خارجی به عنوان یه کافر نجس و جاسوس دیده میشه، خوب یک مسئول وظیفه شناس حق داره که از مجوز و اینجور چیزها حرف بزنه.
به نظرم راه حلش تلاش برای بیشتر کردن ارتباط و همینطور زیاد کردن آگاهی عمومی هست.
برایم خیلی جالب بود که این استاد آمده ایران و مردم یک شهر اینقدر برایشان اهمیت داشته او را دعوت کنند.
درخواست اجازه سخنرانی هم از اون چیزهایی است که از ذهن های منجمد بیرون می آید
از قديم گفته اند هر كسي يه تنه بره قاضي راضي بر مي گرده. حرف آن مسئول را هم بايد شنيد. اگر آن شخص خارجي حرفي مي زد كه با تعصبات مردم محلي نمي خواند و به جانش سوء قصد مي كردند همين مسئول مقصر شناخته مي شد.
نبايد گمان كنيم چون دكتري داريم و در جمع خود راجع به مسايل مربوط به خود صاحبنظريم حتما مسايل مربوط به اداره يك شهر كوچك را هم بهتر از مسئولان محلي مي فهميم. به فهم ديگران احترام بگذاريم. اداره يك شهر كوچك پيچيدگي هايي دارد كه چه بسا ما از آن بي خبريم. بهتر است اگر داعيه اشاعه علم در گوشه و كنار ايران داريم اندكي از تكبر كم كنيم و با كساني كه با فرهنگ محلي از نزديك سر وكار دارند به گفتمان بنشينيم. به اين ترتيب مي توان به راه حل هاي معقول تر و كم دردسر تر رسيد.
در مركز نشستن و از دور يك جانبه حكم صادر كردن از انصاف به دور است
اطلاعات چندان دقیقی ندارم اما احساس میکنم این گفتهی ادارهی خزانهداری آمریکا مبنی بر این که هر گونه مبادلهی اطلاعات علمی با ایران جرم است نیز ناقض کنندهی قوانین داخلیی خود آمریکا میباشد. قوانین آمریکا تجارت را با ایران سخت کردهاند٫ تجارت علم انتزاعی را در بر نمیگیرد
سرکار خانم فرزان (منجوق)
متفاوت فکر کردن و نگاه به نکتههایی که دیگران کمتر میبینند کار بسیار پر ظرافتی است، اما در مورد "رونالدو..." پیام واضحتر از آن است که شما بخواهید نادیده بگیرید. هم رضا (با احترام به دکتر منصوری) و هم شما از سیاستگذاریهای غلط این حیطهها خبر دارید و این مقاله نکتهای است درباره آن. اصلا چرا آن مسوول فکر میکند مسوول تعصبات مردم است؟ چرا همه فکر میکنیم تعصبات خوب است و کسی نباید حرفی در آنباره بزند؟ چه برسد به پیتر لینده که بر همه ثابت است منجم است و به خاطر لطف ... بگذریم.
ارسال یک نظر