۱۳۸۸ فروردین ۲۹, شنبه

به کجا چنين شتابان !

امروزه پيچ راديو يا دگمه ی تلوزيون را به هر طرف که می فشاری جايي نيست که خبر از رکود اقتصادی دنيا نداشته باشد. متخصصين اقتصادی هم دائما در حال هشدار دادن هستند که ممکن است حالا حالا ها اين رکود دست از سر اقتصاد دنيا بر ندارد و روز های سخت تری هم در پيش رو باشد ! من با دلايل وقوع اين پديده در اين نوشته کاری ندارم. اين موضوع در رسانه ها به قدر کافی مورد بحث قرار گرفته است. ليکن شايد بتوان اين واقعه را از زاويه ی ديگری هم ديد. با وجود اينکه خبر بی کار شدن مردم اصولا موضوع ناراحت کننده ای است، با اين حال رکود اقتصادی شايد بتواند در بهبود زيست معقول بشريت مفيد هم باشد. بياييد يک نگاه اجمالی به تاريخ تمدن ده هزار ساله در ارتباط با اين موضوع بياندازيم. در تمامی اين دوران تعادلی پايا بين بنی آدم و طبيعت پيرامون وجود داشت. در دوران شکار، بشر هم شکارچی بود و هم شکار و وسايل و ابزار آلات ساده نمی توانست اجازه شکستن اين تعادل بين خود و طبيعت را به او بدهد. دوران کشاورزی به دليل افزايش چشم گير جمعيت بشری, کفه ی ترازو کمی به طرف انسان کج شد. با اين حال انسان برای اينکه توازن را دوباره حفظ کند دست به پرورش شکار های خود در قالب دام دار زد تا پروتين خود را از اين طريق تامين کند. انسان هر بار که به دليل توسعه اين تعادل را به هم می زد دست به اقدام می شد و دوباره با بازتعريف جديد, تعادلی نو را بر پا می کرد و البته هر بار يافتن راه کار برای ايجاد نظم نوين ( بين خود و طبيعت) نياز به زمان داشت. در صد ساله ی اخير با ورود به دوران مدرنيته، شاهد توسعه ی بشر به اندازه ای بيش از رشد در همه ی تاريخ خود بوديم. در اين صده انسان پرواز کرد, به فضا رفت, هسته ی اتم راشکافت، کامپيوتر درست شد, تقريبا تمامی هيدروکربنی که طبيعت در زير خاک مدفون کرده بود را سوزاند و ...
همه ی اين اتفاقات درمدت زمان بسيار کوتاهی رخ داد. يعنی در زمانی کمتر از يک صدم تجربه ی بشری؛ و ما به هيچ عنوان فرصت برقراری تعادل جديد را نداشتيم و تنها ديوانه وارکره ی زمين را شخم می زديم و می زنيم. فکر می کنيد تا کی می توان جمعيت را با اين سرعت افزايش داد ؟ کفه ی بشر را در ترازوی طبيعت را تا کی می توان به صورت يک جانبه و خود خواهانه سنگين کرد ؟ زمان مشخصه ی تحمل طبيعت چقدر است؟ اينکه طبيعت به عمل کرد ما پاسخ خواهد داد يک امر کاملا فيزيکی است. مساله مثل مختل کردن يک سيستم است که در بستر چاه پتانسيل خود آرميده. اگر اختلال بيش اندازه باشد، سيستم ديگر به حال اول خود بر نگشته و اين برای ما می تواند به معنی نابودی باشد. بنابر اين از رکود اقتصادی دنيا ناراحت نباشيد. شايد فرصتی به ما دست دهد تا تعريف خود را از رشد و توسعه تعديد کنيم. عده ای اين نظر را مطرح می کنند که در صورت غير قابل سکونت شدن زمين, اينجا را ترک کرده و به سياره ای فرا خورشيدی خواهند رفت. به عنوان يک کيهان شناس اين خبر را بدهم که اين فکرها را می بايست کاملا فراموش کرد. فاصله ی ستارگان بسيار دور از آن است که حتی بتوان يک نفر را بدان جا فرستاد.

بياييد همين خانه ی زيبا (زمين) را با دقت و احترام حفظ کنيم. واقعا اين همه بالا و پايين پريدن و حرس زدن های بی معنی برای توليد و مصرف بيشتر, نتيجه ای جز تسريع در پايان داستان نخواهد داشت.

۲۱ نظر:

ناشناس گفت...

سهراب،
اینکه شما می گویید باید در مصرف افسارگسیخته بازنگری شود درست است. اما اینکه نمی توان به سیاره های دیگر سفر کرد نادرست است. با کرمچاله های گذرپذیر می توان چنین کرد. این هم جستاری در همین باره:

کرمچاله های گذرپذیر؛ دستاوردی از ایرانیان به جهانیان؟همچنین "حرس" نادرست است، واژه درست "حرص" است.

سهراب گفت...

نا شناس عزيز

اين که می توان از يک کرم چاله رد شد, مطلب کلاسيکی است که در درس نسبيت عام به طور استاندارد تدريس می شود. شخصا چندين بار اين قسمت را از کتاب d'Inverno برای دانشجو های تحصيلات تکميلی درس داده ام. بنابراين متاسفانه بايد بگويم اين دستاورد جديدی نيست.

مطلب بعدی اينکه از تئوری تا عمل فاصله بسيار زياد است. منظور من انجام عملی اين برنامه است. انسان عملا تا مدار زمين را تسخير نکرده چه برسد به فواصل ستارگان در مقياس سال نوری.

از تذکر در مورد اصلاح متن ممتونم.

M گفت...

http://sibestaan.malakut.org/archives/Arezu%20bar%20baad-%20edited.pdf

ناشناس گفت...

سهراب گرامی،

گذر نظری از درون کرمچاله از سال 1988 و بر پایه نوشتار کیپ تورن، مایکل موریس و آلوی یورتسور یک گزاره شدنی نسبیت عام پیشرفته بوده است. هرچند گره هایی مانند نیروهای کشندی درون گلوگاه (tidal forces at the throat)، و زیر پا نهادن شرط انرژی میانگین پوچ (violation of the averaged null energy condition) همواره مورد بررسی بوده اند. مراد من هم مانند شما انجام عملی این برنامه است. انسان عملاً تا مدار زمین را تسخیر نکرده چون پول بسنده و اراده سیاسی پشت این کار نبوده است. همچنین دست ما از ستارگان کوتاه است اما توانسته ایم فرایند درون آنها را در زمین بازسازی کنیم (بمب های هیدروژنی). برخی توانایی های مهندسی چون سرشت غیرخطی دارند دارای نمودهای شگفتی می توانند باشند، هر چند در نگاه نخست چنین ننمایند.

M گفت...

check this out dear friends

http://tabnak.ir/pages/?cid=44667

minoo گفت...

بعضی مواقع آنقدر به دوردست ها نگاه می کنیم که از آنچه داریم غافل می شویم.

M گفت...

هیچ چیزی غیر ممکن نیست جز خود غیر ممکن ... فکر میکنم اگر چیزی صورت علمی و قابل بیان با مدل های ریاضی رو داشته باشه قابلیت بوقوع بیوستن رو داشته باشه مثل همین چیز ذره هیگز که میکین ! که تو مدل های ریاضیتون اثبات کردین ولی هنوز ندیدین خوب اینهمه خرج و بحث و برو بیا سر یک ذره! این جور چیز ها هم بنا به گفته ناشناس و خودتان نیاز به زمینه های تکنولوژیک و مالی داره - البته باید به صورت اولی قدر همین گهواره بشری رو بدونیم و اینقدر آزارش ندیم

روزی این چیز ها عادی و پیش پا افتاده خواهد بود صد سال پیش جای دوری نیست که پرواز یک خیال محسوب می شد و سفر به ماه که دیوانگی و رویانشدنی

تازه در ابتدای راهیم عزیزان همین اینترنت گوگولی مگولی مگر چند ساله شده است

تا هزاره های آتی وقت بسیار است ...
قطعا راه ها برای چنین کار هایی غیر متعارف خواهد بود

چند سال پیش برنامه ای دیدم که در ان فیزیکدانانی در یک طرف ازمایشگاه ذره نوری را تولید کردند و در طرف دیگر آزمایشگاه همان ذره را با همان مشخصات منحصر بفرد باز تولید کردند حالا دقیق یادم نیست ولی خوب به صورت مفهومی شاید بشود مادره را به نور و در نقطه دیگر از فضا همان نور را تولید سپس تبدیل به ماده کرد

اگر فرآیندی ساخته بشه که تر تیب تک ذرات تک اتم ها و سلولل ها و یاخته ها رو بگیرد و از دی ان آی و اندام ها شاید نیازی به راکت و غیره نباشد

از شما فیزیکپیشه ها همه کاری بر می آید

با نیم کیلو پلوتونیوم می توانید تهران را در کسری از ثانیه بر باد بدهید !!! بعد نمی توانید سفر رفت و برگشت بین ستاره ای و کهکشانی برامون درست کنید

شاید هم دست ببرید تو ابعاد فضا زمان ...

الله اعلم

M گفت...

چند مدخل ابتدایی
http://plato.stanford.edu/entries/time-travel-phys/#10
http://en.wikipedia.org/wiki/Time_travel
http://en.wikipedia.org/wiki/Wormhole

البته عده ای زیادی فیلم های علمی - تخلی انگار می بینند معتقدند مثلا فلان کشور عده ای رو فرستاده البته معلوم نیست کجا و چه جور فرستاده دیگه بر نگشتن (یه دو جین وب سایت و وبلاگ هم دارندن مثل همین دارو دسته بشقاب پرنده ها !!!) - در چنین مواقعی لبخند های ملیح آرام بسیار پیشنهاد می شود چون هر گونه مخالفت باعث رنجش طرف مقابل می شود

حافظ ورژن 2009 می فرماید
چو تئوری آسان نمود اول ولی افتاد کمبود دلار و ابزار ها

*** تست روانی بودن افراد و بیش از حدمتوهم (طنز)

به هنگام بازدید از یک بیمارستان روانى، از روان‌پزشک پرسیدم شما چطور می‌فهمید که یک بیمار روانى به بسترى شدن در بیمارستان نیاز دارد یا نه؟

روان‌پزشک گفت: ما وان حمام را پر از آب می‌کنیم و یک قاشق چایخورى، یک فنجان و یک سطل جلوى بیمار می‌گذاریم و از او می‌خواهیم که وان را خالى کند.

من گفتم: آهان! فهمیدم. آدم عادى باید سطل را بردارد چون بزرگ‌تر است.

روان‌پزشک گفت: نه! آدم عادى درپوش زیر آب وان را بر می‌دارد. شما می‌خواهید تخت‌تان کنار پنجره باشد؟

http://www.persianhub.org/off-topic-free-talk-published/173682-a.html

سهراب گفت...

مسافر عزيز

با تشکر از نکات مفيدی که اشاره کرديد. قطعا برای انجام هر کار پژوهشی شرط اول بودجه ی مناسب آن پروژه است. من هيچ تخمينی از بودجه ی لازم برای کار عملی روی کرم چاله ها ندارم. گاهی وقت ها بودجه ی لازم برای اين گونه آزمايش ها می تواند بيش از همه ی دارايی های کشور ها باشد. طرح های پژوهشی همواره بر حسب بازده کار، با توجه به ميزان يافته به سرمايه گذاری الويت بندی می شود. در حال حاضر کار پژوهشی بر روی سيارات فراخورشيدی عمدتا روی شناخت اين ساختار ها متمرکز شده است. يعنی مدل سازی شکل گيری سيارات و آشکار سازی آنها. از يک سال پيش من روی آشکار سازی سيارات شروع به کار کردم که هزينه آن تنها استفاده از يک تلسکوپ 1.5 متری در
La Silla و مسافرت به شيلی برای رصد است. برای اطلاعات بيشتر در اين مورد می توانيد وب گاه گروه ما را مشاهده کنيد.
http://www.mindstep-science.org

M گفت...

سهراب عزیز و گرامی
تشکر از لینکی که دادین بر روی پروژه جالبی کار میکنید اتفاقا به این بخش از فعالیت های نجومی بسیار علاقه دارم البته خودم منجم حرفه ای نیستم هیچ چیزی از اختر فیزیک و گرایش هاش نمی دونم و در همون حد اطلاعات عمومی - البته یکبار با یک دانشجو برروی همین مدل سازی رایانه ای برای پایان نامه اش همکاری داشتم و خو ب مجبور شدم یکچیزهایی رو هم یاد بگیرم

اتفاقا چند وقت پیش یک مستند جالب از بی بی سی در مورد رهگیری سیارات شبیه زمین دیده بودم به نام

BBC.Horizon.2008.Are.We.Alone.In.The.Universe.avi

لینک دانلود تورنت

http://www.mininova.org/tor/2041662

بیشتر ما رو در مورد فعالیت های علمیتون سهیم کنید یا اگر میتونید مراجع و کتاب های سطح پایین تری رو برای مطالعه معرفی کنید یا فیلم و ....

Qasem گفت...

در جنگ ایران و عراق٫ هزار میلیارد دلار سوخت و از بین رفت. هزار میلیارد دلار برابر با کل نفتی است که ما از ابتدای کشف نفت تا پایان جنگ مصرف کرده‌ایم و سوزانده‌ایم..

در جنگها دوبار اروپا از بین رفت و دوباره از خاکسترش ساخته شد. گاهی اوقات فکر می‌کنم که بهایی که جنگها بر سر زمین در می‌آورند بس بیشتر از آن چه هست که ما انسانها در دوران صلح سر آن در آورده‌ایم..

منجوق گفت...

با نظر قاسم موافقم و اضافه می کنم آن همه گلوله و غیره که آمریکا با اورانیم تخلیه شده ساخته و بر سر عراق و کوزووو ریخته با هیچ ویرانگری ای در دوران صلح نمی تواند برابری کند.

می گن آمریکا جامعه آزاده! اما نیست. من وقتی آمریکا بودم داشتم در این مورد یه کم مطالعه می کردم دیدم خیلی از سایت ها را در این مورد فیلتر می کنند.

M گفت...

باید همیشه حرف حق رو زد و نباید متعصب بود تو آمریکا هم زندانی سیاسی هست فقر هست سانسور هست فساد هست ولی یک چیز دیگری هم که هست جامعه علمی و منسجمش هست

ولی از یک کاریشون خوشم نمی یاد دوستان و من اینو بارها به چشم دیدم تو مسایل cutting edge technology
بار ها شده که دست مارو کوتاه کردند به خصوص در رشته خودم بار ها و بارها بهم گفتند شما کلیرانس (طبقه بندی دسترسی) لازم برای دسترسی به اطلاعات رو ندارید و وقتی میگم من با فلانی همکارم میگن به هر حال دستوره!

این چه جور سیستمی هستش ! اصلا یه مثال ساده همین گوگل و روبوت معروفش که سایتها و محتویات بر روی اینترنت رو ایندکس میکنه میدونستین چقدر سانسور میکنه مثلا جنایات وحشیانه اسرائیل رو ندید میگیره ولی در عوض زوم میکنه بر روی کشور های خاص

این یعنی اون برنامه نویس که بر روی هوش مصنوعی این بات کار کرده مغرضانه برنامه نوشته

وقتی اینهمه محتوای فارسی تولید میشه ولی وقتی مثلا کلمه تهران رو سرچ میکنی نتایجش کمه در عوض کافیه بزنی نیویورک میلیون ها خروجی بهت میده

حالا تبیعض انواع و اقسام مختلف دیگری هم داره که جاش نیست بگم اما کلا جنگ زشت ترین پدیده ای هست که ناشی از قدرت طلبی و حرص زور و توسعه طلبی انسان هاست


البته بگم شاید شما فیزیکدان ها با کار های ما کامپیوتر ها و هکویتیزم ای که بر علیه یا هو و گوگل راه انداختیم اشنا نباشید ولی خوب جای گفتنش هم نیست ولی بدونید همین ها هم میدونند که اگر روزی پاش برسه

ما ایرانیها چقدر می تونیم خطرناک باشیم

یه اصطلاحی بین خودشون دارند میگن باید پا رو دم شیر نگذارین چون اگه این شیر بیدار بشه معلوم نیست کار دست کیا بده

منجوق گفت...

وقتی درباره فایده های پروژه هایی مانند ال-اچ-سی صحبت می شود، یکی از مسایلی که پیش می کشند و روی آن تاکید می کنند همکاری های بین المللی است که می تواند در شناخت ملت ها از هم واحساس همبستگی میان مردم و ملت ها تاثیر داشته باشد.
در وبلاگ های گروهی فیزیک هم خیلی روی این موضوع تاکید می کنند.


دیدید وقتی من خبر وقوع زلزله را در نزدیکی آزمایشگاهی در ایتالیا بیان کردم چه واکنشی نشان داده شد. این گواه آن است که ما خیلی از این ایده آل دوریم. من فکر می کنم ما نویسندگان همو وردا اگر دست به دست هم دهیم می توانیم از همین هم وردا استفاده کنیم تا حداقل در محدوده اثر هم وردا بین المللی بودن پژوهش را جا بیاندازیم.

M گفت...

باز هم اروپایی ها با انصاف تر بر خورد میکنند , و مجامع علمی اشان باز تر است هر چند بعضی از کشور های برای دانشجویان فیزیک هسته ای و دوره های تکمیلی هوا فضا( سیستم های پیشرانه ) محدویت های ناجوانمردانه ای را اعمال کردند !!!

M گفت...

هر دم از این باغ بری می رسد

از داخل فیلتر از خارج تحریم واقعا مردم با شرف و با عظمت ایران حقشون اینه :

http://zahra-hb.com/1388/02/face-book-boycott-for-iranians/

البته فیس بوک اش دهن سوزی نیستش ولی کلا تحریم هم بکنند میلیون ها کاربر ایرانیو از دست میدهند با ایده های جذابی که سیل ترافیک و میلیونها پول تبلیغات رو از دست میدن

ولی همین بازی ها میره رو اعصاب آدم

M گفت...

یک چیز جالب دیگه ای رو هم بگم که شاید کمتر کسی بدونه سیستم های سرچ در همانطور که میدانید هوشمندانه و متاسفانه تبیعضانه هست و مثلا بین یک دانشجوی ایرانی و هندی و امریکایی که در گوگل در مورد بعضی فن آوری های سرچ میکنند نتایج خاصی نمایش داده نمی شوند اینرو هم از چندین متخصص شندیم و هم برای اطمینان از چندین آی پی مختلف تست کردیم متاسفانه دنیای ازاد یک شعار هستش

M گفت...
این نظر توسط نویسنده حذف شده است.
سهراب گفت...

اين دو روز رفته بودم کنفرانس اختر فيزيک شيراز. ديدن اين همه محقق جوان که در زمينه های پژوهشی که قبلا کسی رو تو اون زمينه ها نداشتيم, هم هيجان انگيز بود و هم غرور آفرين.

راستی ديشب حوالی 11 شب بعد از تمام شدن برنامه های کنفرانس وقت را غنيمت شمرده و رفتم مقبره حافظ عزيز. فضای عجيبی بود. با اون بوی بهار نارنج که همه ی جا را پر کرده بود. بر سر قبر حافظ عاشقی را ديدم سر بر دامان حافظ گذاشته بود و زار زار گريه می کرد. صحنه ی به غايت زيبايی بود ...

M گفت...

جناب سهراب
وصف هوش بری از اون حال و هوا کردین. با اینکه هنوز به شیراز و حافظیه نرفتم ولی خوب تونستم حس کنم فضای شبانه با اون بوی بهار نارنج و حال عاشق را... انگار در اونجا بودم

منجوق گفت...

به نظر من در فرهنگ ایرانی زمینه های خیلی خوبی برای پرهیز از مصرف گرایی هست مثلا همین که نان را دور نمی ریزند و چیزهایی از این دست.دو سه نسل پیش هر چه قدر هم اشخاص که ثروتمند بودند چراغ را بعد از خارج شدن از اتاق روشن نمی گذاشتند، غذا دور نمی ریختند، شیر آب رابی جهت باز نگه نمی داشتند، در یخچال را چهار طاق باز نمی کردندو...
خلاصه از هر گونه هدر دادن منابع پرهیز می کردند.