امروز صبح که به دانشگاه رفتم دو خبر تکان دهنده هر آنچه رشته در باب طبل بی عاری (اشاره به نسخه ی نيم پيچ پزشک) ريخته بودم پنبه کرد. دو تصادف فوتی در يک روز! دانشگاه , استاد عزيز آقای دکتر ضيايی را از دست داد. استاد؛ نمونه ی يک کار آفرين دست اندرکار در صنعت بود. يکی از مهم ترين کارخانه های پلاتين که مصرف ارتوپدی کشور را تامين می کند، ايشان به راه انداخته بود و ده ها دانشجوی تحصيلات تکميلی که برای اين مملکت تربيت کرده بود. نبود ايشان نه تنها ضايعه است بر خانواده که مادر روزگار کی ديگر همچون او و يا عزيزان با ارزشی چون او را به دنيا آورد. در تشييع ايشان آوخ ها و افسوس ها فضا را پر کرده بود ولی چه فايده که از دست کسی کاری بر نمی آيد. در اتفاق دوم که پس از برگشت از مراسم ره سپاری آن بزرگوار به دانشکده خبر دار شدم، فوت يکی از دانشجويان کارشناسی ارشد دانشکده باز به دليل تصادف رانندگی و بر خورد يک اتوبوس با او در روز گذشته بود. انسان عنان از کف می دهد. چه شده در اين آشفته بازار!
بر ما چه شده که سالانه 24000 نفر به خاطر ندانم کاری خودمان قتل عام می شوند. اين آمار يعنی ده درصد کل فوتی در دنيا به خاطر سوانح رانندگی که متعلق به ايران است، در حالی که ما تنها يک درصد جمعيت دنيا هستيم. به عبارت ديگر ده بار بيش از متوسط دنيا. مشکل چيست ؟ چرا اين وضعيت درست نمی شود؟
بعضی ها را نظر بر اين است که ما هنوز از دوران پارينه- قاطر سواری به دوران نو-قاطر سواری گذر نکرده ايم و يکی دو عصر يخبندان که گذشت انشاء الله وارد دوارن جديد رعايت رانندگی خواهيم شد. بعضی ديگران را نظر بدين منوال است که اصولا ما ايرانی ها اهل رعايت و اين قرتی بازی ها نيستيم که "نرود ميخ آهنين بر سنگ". اما عده ای معقول که تاريخ تحول خودرو را مطالعه کرده اند، می فرمايند تمامی جوامع بشری آنارشيزم مخصوصا از نوع رانندگی اش را می پسندند. اما، وظيفه ی دستگاه امنيتی به عنوان حافظ جان و مال مردم است که هر خطا کاری که دست از پا خطا کرد چنان نقره داغ ( منظورم جريمه سنگين است )کند که تا ابد فکر آکروبات بازی تو خيابان و جاده را فراموش کند. اميدوارم مسئولين اگر لطفا بقيه امور کره زمين را به سامان فرمودند به اين امور کم ارزش هم برسند.
۱۳۸۷ اسفند ۲۴, شنبه
دو حادثه در يک روز
اشتراک در:
نظرات پیام (Atom)
۵ نظر:
روحشان قرین رحمت الهی باد
آمین
***
وضع رانندگی در کشور و اصولا رعایت قانون و قانونمداری از افتضاح یک چیز آنورتر است
اگر در تعطیلات پیش رو عزم سفر را دارید آنهم با ماشین !در این جاده های شلوغ جانب احتیاط را بسیار نگه دارید
هستند عده ای که گمان می کنند سوار اف-14 شده اند
10 ساعت دیر رسیدن می ارزد به کل عمر آدمی ...
khanevadeye man emsal gasd daran tatilat ro beran safar;man iran nistam va nemitounam bahashoun beram.az hamin alan negarane inam ke be salamat miran va barmigardan ya na.khodeshoun hamishe janebe ehtiat ro raayat mikonan vali aman az ranandehaye motakhalef.ta ouna bargardan man tou mamlekate ghorbat 1000 bar mordam o zende shodam.man khodam ba vojude inke chandin sale govahiname daram vali hich vagt jorat nakardam tou in ashofte bazar rannadegi konam.hamishe az safar kardan tou jadehaye iran mitarsam hatta vagti ba vasileye nagliye omoumi safar mikonam.az hamin alan delam baraye ounayee ke emsal eyd be jame azime koshtegane savanehe ranandegi mipeyvandan misouze
تاسفبار است!
همانطور که گفتید به نظرم قوانین راهنمایی و رانندگیی شدیدتر میتواند کمک کند. فرهنگ همیشه هم با لبخند ایجاد نمیشود، گاهی جراحت جیب آدم بیش از هر چیزی فرهنگساز خواهد بود.
به علاوه من این همه پلیس گشت ارشاد در هر مسیر حرکتم را میبینم٫ نمیشد حقوق اینها را داد به پلیس راهنمایی رانندگی تا پلیس بیشتر و متخصصتری تربیت کند؟
آهان شاید مشکل اصلیی برنامهریزان این است که گاهی گیسویی برباد رفته یا سانتیمتر قطعهای بدنی عریان شده صدمهی زیادی به زندگیی خانوادگیی آنها وارد میکند و همچنین آنها در مقابل هیچ فردی یا آشنایی را در تصادفات جادهای یا خیابانها از دست ندادهاند. در نتیجه مشکل را جایی دیگر میبینند
روحشان شاد! نگرانی دائمی و مزمنی که مادر هاو مادربزرگ های ایرانی به خاطر همین وضع رانندگی به آن دچارند از خود تصادفات بیشتر به سلامت جامعه ضربه می زنه.
راه چاره تنها بالا بردن جریمه ها و سختگیری معقول پلیس است. در کالیفرنیا هم همین طور بوده جریمه ها را بالا بردند مشکل حل شد. در ترکیه هم این جوری بوده جریمه ها را بالا بردند وضع بهتر شده!...
ارسال یک نظر