۱۳۸۷ آبان ۶, دوشنبه
از کوزه همان برون تراود که در اوست
۱۳۸۷ آبان ۴, شنبه
فیزیک آموزهای ایرانی و فیزیک واقعی
۱۳۸۷ مهر ۲۷, شنبه
نگاه استراتژيک به دانشگاه های مادر
امسال هم گذشت و نتيجه ی رتبه بندی دانشگاه ها، رتبه ای بهتر از پارسال را برای دانشگاه شريف در پی نداشت. به دليل عضويت در کميته ی ارتقاء وضعيت کيفی و کمی دانشگاه مسئله ی به روز کردن اطلاعات دانشگاه صنعتی را تعقيب کرده و برای انتشار نتايج امسال روز شماری می کردم. هر چند نتيجه ای بهتر از رتبه ي منشر شده در انتظار من نبود ! حال پس از انتشار نتايج از خود می پرسم: چرا وضعيت دانشگاه های مادر به درجه تنزل يافته ؟ چرا در ليست 600 دانشگاه اول دنيا فقط نام دو دانشگاه از ايران آن هم با رتبه های ضعيف ديده می شود ؟ پس شعارهايی که برای اعتلای علم و آموزش عالی داده می شود چه شد ؟ مشکل کجاست ؟ آيا با دست خالی و بدون حمايت واقعی دولت از دانشگاه های مادرِ کشور می توانيم به رقابت با دانشگاه های معتبر آمريکا و حتی دانشگاه های تازه تاسيس منطقه مانند دانشگاه "پادشاه فهد" که امسال به رتبه 385 ارتقاء يافته، برويم؟
جواب من اين است: البته که می توان در اين رقابت قدم نهاد. ما هم پولش را داريم و هم متخصص های نسبتا خوبش را. صريح بگويم مشکل واقعی را من در نگاه دولت به دانشگاه های مادر می بينم. برای مثال اختصاص دادن بودجه هايی تقريبا يکسان برای دانشگاه های ريز و درشت به هيچ وجه نگاه استراتژيک به آينده علوم و فنون و رعايت عدالت در کشور نيست. اين نوع ساده انگاری به حدی است که امسال اين دانشگاه ها را تنها متعلق به مردم بومی منطقه پنداشته و غالب وردي هاي دانشگاه دانش آموزان بومي منطقه بودند. عدم نگاه استراتژيک به تقويت دانشگاه های مادر بزرگترين ضربه ای است که بر پيکره ی آموزش عالی ما وارد آورده و متاسفانه مديران دست اندر کار تصميم دارند در باغ آموزش عالی درختان تنومند چنار را چنان آبياری کنند که نهال های تازه جوان را. نتيجه اش خشک شدن درختان تنومندی خواهد بود که چندين دهه ريشه در خاک آموزش عالی اين کشور داشتند. حتی کشور هايی مانند شوروی سابق که شعارهای يکسان سازی ورد زبان آنها بود، وقتی پای آموزش عالی به ميان می آمد تنها بر روی چند مرکز و دانشگاه مادر وآن هم با نگاهی استراتيژيک سرمايه گذاری های مهمی را انجام می دادند. نتيجه کار (در زمينه فيزيک که رشته ی کاری من است)، به وجود آمدن مراکزی مانند انستيتو لاندائو، انستيتو لبدوف، انستيتو کورچاتوف و دانشگاه مسکو شد که در طول چند دهه تقريبا تغذيه کننده کل علوم فيزيکی برای ساير دانشگاه ها کشور بودند. اين مراکز به عنوان موتور علمی علاوه بر توليد يک دوجين نوبليست، افرادی چند که تاثير گذار بر معادلات قدرت در دنيا بودند را تربيت کرد. بياييم از تجربه دنيا استفاده کرده و اگر جرعه ای پول در مشك داريم آن را بهينه و در جای مناسب سرمايه گذاری کنيم که همه را از آن فايده خواهد رسيد.
۱۳۸۷ مهر ۱۵, دوشنبه
علم و رسانه
۱۳۸۷ مهر ۱۱, پنجشنبه
برخورد غير حرفه ای صدا و سيما با علم
با وجود تلاش بعضی از شبکه ها ی تلوزيونی ايران در پوشش اخبار و پخش برنامه های علمی ، با اين حال بعضی رفتار های غير علمی آنها نه تنها کمکی به اشاعه ی علم نکرده، بلکه در بعضی موارد می تواند در انتقال مفاهيم علمی مردم را دچار سردرگمی هم بکند. يکی از اين موارد دوبله ی برنامه های علمی از زبان اصلی به فارسی است. اخيرا چند برنامه بسيار عالی در مورد پيدايش کيهان که گستره ی وسيعی را از انرژی های بالا تا کيهان فعلی شامل بود در شبکه ی آموزش پخش شد. ولی متاسفانه تقريبا اکثر اصطلاحات ترجمه ی درستی نداشتند و يا اگر ترجمه ی درستی داشت، گوينده آن را درست بيان نکرده بود. برای مثال برای Supernova مترجم نوشته "ابرنواختر" و گوينده خوانده بود "ابرِ نواختر" که اگر دوباره آن را به انگليسی بر گردانيم می شود"Nova-Cloud " و يا برای “String Theory”، گفته بود" نظريه ی رشته " و مثال های زياد ديگر از اين نوع که جالب بودند. خوب سوال من اين است که صدا و سيما با اين همه بودجه و تشکيلات چرا قادر نيست برای ويرايش و بازنگری دوبله ها از اهل فن استفاده کند ؟
البته صدا و سيما از اهل فن استفاده می کند ولی از نوع خاصش ! مثلا در زمينه ی کاری خودم که نجوم است غالب روزها جماعتی را برای برنامه های نجومی دعوت می کنند که اکثرا خبرنگار های علمی و يا افرادی هستند که به صورت آماتوری اين شاخه را دنبال کرده اند. البته من مخالف دعوت از اين افراد نيستم، ليکن بعضی مواقع اين جماعت به خود اجازه می دهند به هر سوال مجری جواب داده و جلوی دوربين برای خودشان تئوری بسازند. اين افراد هيچ وقت در کلام خود دقت لازم را نداشته و برنامه هايی با مخاطب چند ميليونی را با گپ ها ی دوستانه اشتباه می گيرند. جالب است بدانيد چند روز پيش پزشکی که معمولا در همه چيز اظهار نظر می کند، در مورد جامعه ی نجوم ايران حرف های جالبی می زد ... بماند.
اين دو، نمونه هايی از برخورد غير حرفه ای صدا و سيما با مقوله ی علم بودند. قصد دارم نامه ای در اين خصوص تهيه کرده و به همراه امضاء همکاران برای رياست سازمان ارسال کنم . خوشحال می شوم اگر دوستان موارد ديگری را در اين خصوص برای من ياد آوری کنند.