امروزه پيچ راديو يا دگمه ی تلوزيون را به هر طرف که می فشاری جايي نيست که خبر از رکود اقتصادی دنيا نداشته باشد. متخصصين اقتصادی هم دائما در حال هشدار دادن هستند که ممکن است حالا حالا ها اين رکود دست از سر اقتصاد دنيا بر ندارد و روز های سخت تری هم در پيش رو باشد ! من با دلايل وقوع اين پديده در اين نوشته کاری ندارم. اين موضوع در رسانه ها به قدر کافی مورد بحث قرار گرفته است. ليکن شايد بتوان اين واقعه را از زاويه ی ديگری هم ديد. با وجود اينکه خبر بی کار شدن مردم اصولا موضوع ناراحت کننده ای است، با اين حال رکود اقتصادی شايد بتواند در بهبود زيست معقول بشريت مفيد هم باشد. بياييد يک نگاه اجمالی به تاريخ تمدن ده هزار ساله در ارتباط با اين موضوع بياندازيم. در تمامی اين دوران تعادلی پايا بين بنی آدم و طبيعت پيرامون وجود داشت. در دوران شکار، بشر هم شکارچی بود و هم شکار و وسايل و ابزار آلات ساده نمی توانست اجازه شکستن اين تعادل بين خود و طبيعت را به او بدهد. دوران کشاورزی به دليل افزايش چشم گير جمعيت بشری, کفه ی ترازو کمی به طرف انسان کج شد. با اين حال انسان برای اينکه توازن را دوباره حفظ کند دست به پرورش شکار های خود در قالب دام دار زد تا پروتين خود را از اين طريق تامين کند. انسان هر بار که به دليل توسعه اين تعادل را به هم می زد دست به اقدام می شد و دوباره با بازتعريف جديد, تعادلی نو را بر پا می کرد و البته هر بار يافتن راه کار برای ايجاد نظم نوين ( بين خود و طبيعت) نياز به زمان داشت. در صد ساله ی اخير با ورود به دوران مدرنيته، شاهد توسعه ی بشر به اندازه ای بيش از رشد در همه ی تاريخ خود بوديم. در اين صده انسان پرواز کرد, به فضا رفت, هسته ی اتم راشکافت، کامپيوتر درست شد, تقريبا تمامی هيدروکربنی که طبيعت در زير خاک مدفون کرده بود را سوزاند و ...
همه ی اين اتفاقات درمدت زمان بسيار کوتاهی رخ داد. يعنی در زمانی کمتر از يک صدم تجربه ی بشری؛ و ما به هيچ عنوان فرصت برقراری تعادل جديد را نداشتيم و تنها ديوانه وارکره ی زمين را شخم می زديم و می زنيم. فکر می کنيد تا کی می توان جمعيت را با اين سرعت افزايش داد ؟ کفه ی بشر را در ترازوی طبيعت را تا کی می توان به صورت يک جانبه و خود خواهانه سنگين کرد ؟ زمان مشخصه ی تحمل طبيعت چقدر است؟ اينکه طبيعت به عمل کرد ما پاسخ خواهد داد يک امر کاملا فيزيکی است. مساله مثل مختل کردن يک سيستم است که در بستر چاه پتانسيل خود آرميده. اگر اختلال بيش اندازه باشد، سيستم ديگر به حال اول خود بر نگشته و اين برای ما می تواند به معنی نابودی باشد. بنابر اين از رکود اقتصادی دنيا ناراحت نباشيد. شايد فرصتی به ما دست دهد تا تعريف خود را از رشد و توسعه تعديد کنيم. عده ای اين نظر را مطرح می کنند که در صورت غير قابل سکونت شدن زمين, اينجا را ترک کرده و به سياره ای فرا خورشيدی خواهند رفت. به عنوان يک کيهان شناس اين خبر را بدهم که اين فکرها را می بايست کاملا فراموش کرد. فاصله ی ستارگان بسيار دور از آن است که حتی بتوان يک نفر را بدان جا فرستاد.
بياييد همين خانه ی زيبا (زمين) را با دقت و احترام حفظ کنيم. واقعا اين همه بالا و پايين پريدن و حرس زدن های بی معنی برای توليد و مصرف بيشتر, نتيجه ای جز تسريع در پايان داستان نخواهد داشت.