۱۳۸۵ بهمن ۱۴, شنبه

همه فن حريف هيچ كاره

در جامعه علمي ايران افراد زيادي را مي بينيم كه به تمام معني همه كاره هيچ كاره هستند. وقتي در كار تخصصي خود كم مي آورند مي گويند، ما در اصل سياستمداريم، كار علمي را فقط به طور تفنني دنبال مي كنيم. وقتي در سياست "سوتي" مي دهند، در جمع هاي غير دانشگاهي معركه مي گيرن كه اي فغان اين عوام الناس نوابغي چون ما را بازي نمي دهند. در جمع هاي دانشگاهي هم كه ديگر اين بازي ها را نمي توانند در بياورند، ژست مي گيرند كه ما كه مثل شما تك بعدي نيستيم! ما دانشمند، خبر نگار، سياست مدار، اديب و ...هستيم چند تا اشتباه هم كه اينجا وآنجااز ما سر مي زند وشما عواقبش را مي كشيد فداي سرمان. شما آدم هاي تك بعدي كه كار مهمي نمي كنيد ، چشمتان كور حداقل جور كش خطا هاي ما باشيد. وبه عنوان حسن ختام هم اضافه مي كنند كه در خارج هم افراد" كاردرست"، "چند بعدي" هستند. بعد هم براي اين كه معلومات خود را به رخ بكشند نام چند دانشمند معروف را كه در رشته هايي غير از تخصصشان نيز صاحب نظر بوده اند مي برند.منظورم گله يا افشا گري نيست بلكه مي خواهم تاكيدكنم دوران اين گونه افراد به سر آمده! در زمان آنها به علت قحط الرجال هر كسي بانيمچه مدركي مي توانست كار دايم منا سب پيدا كند. اكنون افراد تحصيلكرده بسيار بيشتر ند و رقابت براي كار پيدا كردن سخت تر شده. با همه فن حريف بازي نمي توان راه به جايي برد بايد تمركز بيشتري روي كار علمي خود داشت تا در اين فضاي رقابتي به جايي رسيد.اما در مورد آن دانشمند ان خارجي "چند بعدي". من خوشبختانه اين شانس را داشته ام كه اين گونه افراد را از نزديك بشناسم. شباهتي به همه كاره هاي وطني ندارند. كاملا بر عكس، ابتدا در كار تخصصي خوذ متمركز مي شوند تا در آن به جايي برسند. پس از چند سال در كار ديگري به طور تخصصي و با تمركز بالا وارد عمل مي شوند. مثلا گلمان،برنده جايزه نوبل فيزيك، كه روزگاري تمام وقت كاري خود را صرف مطالعه ذرات بنيادي مي كرد اكنون با همان جديت زبانشناس شده. همينطورند فيزيكداناني كه پس از مدتي واردكار سياست مي شوند. طبيعي است كه تجارب قبلي آنها را در كار جديد ياري مي دهد. معمولا فيزيكداناني كه وارد سياست مي شوند نقش مشاور علمي را ايفا مي كنند به جاي آنكه راجع به اقتصاد يا ترافيك شهري نظر دهند مگر اين كه در اين موضوعات نيز چندين سال كار جدي كرده باشند.

هیچ نظری موجود نیست: